هوش مصنوعی: این متن به ناپایداری دنیا، بی‌وفایی روزگار و اهمیت آزادی از بندگی زمانه می‌پردازد. شاعر از جوانی زودگذر، خطرات اعتماد به نااهلان و بی‌ثباتی زندگی سخن می‌گوید و بر ضرورت هوشیاری و رعایت احتیاط تأکید دارد. همچنین، به بی‌فایده بودن تلاش برای نادانان و عدم وجود راحت واقعی در دنیا اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی از ابیات به موضوعات پیچیده‌ای مانند مرگ، بی‌ثباتی زندگی و انتقاد اجتماعی می‌پردازد که برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است سنگین یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۱۷ - و برای او علیه الرحمه

دو روز گردلی از عیش دهر آباد است
چه جای خنده که این خانه سست بنیاد است

در این سراچه فانی خوشا به حال کسی
که او ز بندگی روزگار آزاد است

چراغ عمر که روشن از اوست شام حیات
هنوز صبح نگردیده کشته باد است

نبسته طرف کسی از رفاقت نااهل
به احتیاط بزن مشت راکه فولاد است

ز مهربانی بی‌اصل او مشو ایمن
که روزگار گهی صید و گاه صیاد است

عجب گلیست جوانی برای آن گلچین
که عندلیب صفت هر سحر به فریاد است

سری که در گرو راحت جهان داری
به هوش باش که در زیر تیغ جلاد است

اگر برای خرایست روی خاک بس است
چه جای ساختن قصر و باغ شداد است

طریق راست روی را اگر همی طلبی
نه در طریقه مستان نه زهد زهاد است

نفس به سینه در این تنگ دگر شد تنگ
اجل بیا تو مدد کن که وقت امداد است

به آهن دل نادان نمی‌کند اثری
سخن اگرچه گرانتر ز پتک حداد است

نیافریده خداوند راحت اندر دهر
کسی چگونه ز دور زمانه دلشاد است

سخن به قاعده انشا نمی‌کنی (صامت)
هنوز طفل تو محتاج چوب استاد است
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶ - و برای او فی الحکایه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸ - همچنین
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.