هوش مصنوعی:
این متن یک نیایش و مناجات عرفانی است که در آن شاعر به ستایش و توصیف خداوند میپردازد. او خدا را به عنوان خالق هستی، معبود کائنات، یاریدهنده در مشکلات، حاکم روز قیامت، بخشنده گناهان و رهنمای توبهکاران میستاید. شاعر همچنین به ضعف و گناهکاری خود اعتراف کرده و از خداوند طلب بخشش و کمک میکند. در پایان، او به آل عبا (اهل بیت پیامبر) پناه میبرد و امید خود را به دوستی دوستان خداوند قرار میدهد.
رده سنی:
14+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و دینی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان شعر کلاسیک فارسی و مفاهیم انتزاعی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۲ - و برای او همچنین
ای خالقی که صانع ارض و سما توئی
معبود کائنات ز شاه و گدا تویی
چشم امید سوی دارند ممکنات
آن کسی که بوده است و بود با بقا توئی
در ورطه مهالک و آلام صعب سخت
یاری دهنده همه در هر کجا توئی
در روز حشر وقت حساب و دم صراط
دیان دین و حاکم یومالجزا توئی
بر عاصیان بیسروپا از طریق لطف
از راه توبه جانب خود رهنما توئی
جرم و گه ز ما و عطا و کرم ز تو
بیگانگی ز ما و بما آشنا توئی
بر بیکسان مضطر و درمانده و ضعیف
گوش زبان و چشم و دل و دست و پا توئی
ما مجریم و مذنب و مردود و تیرهبخت
بخشنده معاصی و جرم و عطا توئی
شخص تو از گناه و ثوابست بینیاز
محتاج کی به فعل بد و نیک ما تویی
کبر و ریا به خرج تو هرگز نمیرود
تا بر بساط کبر و ریا کبریا توئی
تو خیر محضی و من بدنام شر محض
چن رو سیاه تر ز مس و کیمیا توئی
دنیای ما گره زده در کار آخرت
بگشا گر ز کار که مشکلگشا توئی
طبعم مریض کشمکش روزگار شد
یا رب به دردهای نهانی دوا توئی
غیر از تو گر خدای دگر بود سوی او
میبردمی پناه ولیکن خدا توئی
هم ترسم از تو هم به تو هستم امیدوار
مقصود از نتیجه خوف و رجا توئی
بر ما مبین اگر همه در خواب غفلتیم
بر خود ببین که رافع هر ابتلا توئی
ما در پناه آل عبا جا نمودهایم
بگذر ز ما که حامی آل عبا توئی
امید ما به دوستی دوستان تو است
بر دوستان قرین بصدق و صفا توئی
واخجلتا ز معصیت (صامت) ای خدا
رسوا مکن مرا که قدیم العطا توئی
معبود کائنات ز شاه و گدا تویی
چشم امید سوی دارند ممکنات
آن کسی که بوده است و بود با بقا توئی
در ورطه مهالک و آلام صعب سخت
یاری دهنده همه در هر کجا توئی
در روز حشر وقت حساب و دم صراط
دیان دین و حاکم یومالجزا توئی
بر عاصیان بیسروپا از طریق لطف
از راه توبه جانب خود رهنما توئی
جرم و گه ز ما و عطا و کرم ز تو
بیگانگی ز ما و بما آشنا توئی
بر بیکسان مضطر و درمانده و ضعیف
گوش زبان و چشم و دل و دست و پا توئی
ما مجریم و مذنب و مردود و تیرهبخت
بخشنده معاصی و جرم و عطا توئی
شخص تو از گناه و ثوابست بینیاز
محتاج کی به فعل بد و نیک ما تویی
کبر و ریا به خرج تو هرگز نمیرود
تا بر بساط کبر و ریا کبریا توئی
تو خیر محضی و من بدنام شر محض
چن رو سیاه تر ز مس و کیمیا توئی
دنیای ما گره زده در کار آخرت
بگشا گر ز کار که مشکلگشا توئی
طبعم مریض کشمکش روزگار شد
یا رب به دردهای نهانی دوا توئی
غیر از تو گر خدای دگر بود سوی او
میبردمی پناه ولیکن خدا توئی
هم ترسم از تو هم به تو هستم امیدوار
مقصود از نتیجه خوف و رجا توئی
بر ما مبین اگر همه در خواب غفلتیم
بر خود ببین که رافع هر ابتلا توئی
ما در پناه آل عبا جا نمودهایم
بگذر ز ما که حامی آل عبا توئی
امید ما به دوستی دوستان تو است
بر دوستان قرین بصدق و صفا توئی
واخجلتا ز معصیت (صامت) ای خدا
رسوا مکن مرا که قدیم العطا توئی
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۱۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱ - کتاب المناجات با قاضی الحاجات
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳ - و برای او همچنین
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.