هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به مدح و عزای حضرت علی (ع) و مصائب اهل بیت، به ویژه حادثه کربلا و شهادت امام حسین (ع)، میپردازد. در این شعر از فضائل امام علی (ع)، وفاداری او به دین، و همچنین ظلمهایی که بر اهل بیت وارد شده، سخن گفته شده است.
رده سنی:
15+
محتوا شامل موضوعات مذهبی عمیق و توصیف صحنههای غمانگیز مانند شهادت امام حسین (ع) است که ممکن است برای کودکان مناسب نباشد. همچنین درک کامل مفاهیم آن نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آگاهی مذهبی دارد.
شمارهٔ ۲۵ - و برای او
ای به محراب عبادت کشته از شمشیر کین یا امیرالمومنین
شد سیهپوش از غم داغ تو جبریل امین یا امیرالمومنین
با خبر از تیغ بن ملجم تو بودی بر ملا یا علی آخر چرا
بازوی خیبرگشا بیرون نکردی ز آستین یا امیرالمومنین
تا که ننماید کسی انکار از شق القمر بعد پیغمبر دگر
زیر تیغ کافری گردن نهادی بر زمین یا امیرالمومنین
بود طوق بندگی بر گردنت از دادگر طوق شمشیر عمر
شد وضوی طاعتت ای شاه از خون جبین یا امیرالمومنین
تو به راه دادگر اندر وفا جان میدهی، جان به جانان میدهی
اهل دنیا رخنه اندازند در دین مبین یا امیرالمومنین
از جفا حسینت را به دشت کربلا با تمام اقربا
سر ز تیغ کین جدا سازند قوم مشرکین یا امیرالمومنین
هر چه همی گفت ای لعینان سوختن یک قطره آب کس نمیدادش جواب
با لب عطشان جدا شد سر ز جسمش بیمعین یا امیرالمومین
از دو جا آمد جدا دست از تن فرزند تو یعنی از دلبند تو
از جفای ساربان و به جدل بیرون ز دین یا امیرالمومنین
با یتیمان دلنوازیها تو میکردی ولی در زمانه یا علی
شد یتیمان حسین سیلی خور شمر لعین یا امیرالمومنین
پا ز حکم «اکرم الضیف» نبی بیرون نهاد خولی کافر نهاد
کرد با خاک سیه راس حسینت همنشین یا امیرالمونین
شرم دارم از تو در دوران که گویم بینقاب جانب بزم شراب
شد روانه دخترت با کودکان دل غمین یا امیرالمومنین
خسروا (صامت) نواخوان شد به گلزار عزا از غم آل عبا
دستگیرم شو ز لطف خود به روز واپسین یا امیرالمومنین
شد سیهپوش از غم داغ تو جبریل امین یا امیرالمومنین
با خبر از تیغ بن ملجم تو بودی بر ملا یا علی آخر چرا
بازوی خیبرگشا بیرون نکردی ز آستین یا امیرالمومنین
تا که ننماید کسی انکار از شق القمر بعد پیغمبر دگر
زیر تیغ کافری گردن نهادی بر زمین یا امیرالمومنین
بود طوق بندگی بر گردنت از دادگر طوق شمشیر عمر
شد وضوی طاعتت ای شاه از خون جبین یا امیرالمومنین
تو به راه دادگر اندر وفا جان میدهی، جان به جانان میدهی
اهل دنیا رخنه اندازند در دین مبین یا امیرالمومنین
از جفا حسینت را به دشت کربلا با تمام اقربا
سر ز تیغ کین جدا سازند قوم مشرکین یا امیرالمومنین
هر چه همی گفت ای لعینان سوختن یک قطره آب کس نمیدادش جواب
با لب عطشان جدا شد سر ز جسمش بیمعین یا امیرالمومین
از دو جا آمد جدا دست از تن فرزند تو یعنی از دلبند تو
از جفای ساربان و به جدل بیرون ز دین یا امیرالمومنین
با یتیمان دلنوازیها تو میکردی ولی در زمانه یا علی
شد یتیمان حسین سیلی خور شمر لعین یا امیرالمومنین
پا ز حکم «اکرم الضیف» نبی بیرون نهاد خولی کافر نهاد
کرد با خاک سیه راس حسینت همنشین یا امیرالمونین
شرم دارم از تو در دوران که گویم بینقاب جانب بزم شراب
شد روانه دخترت با کودکان دل غمین یا امیرالمومنین
خسروا (صامت) نواخوان شد به گلزار عزا از غم آل عبا
دستگیرم شو ز لطف خود به روز واپسین یا امیرالمومنین
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فعولن فاعلن
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴ - و برای او
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶ - و برای او
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.