۳۰۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۵ - و برای او

ای به محراب عبادت کشته از شمشیر کین یا امیرالمومنین
شد سیه‌پوش از غم داغ تو جبریل امین یا امیرالمومنین

با خبر از تیغ بن ملجم تو بودی بر ملا یا علی آخر چرا
بازوی خیبر گشا بیرون نکردی ز آستین یا امیرالمومنین

تا که ننماید کسی انکار از شق القمر بعد پیغمبر دگر
زیر تیغ کافری گردن نهادی بر زمین یا امیرالمومنین

بود طوق بندگی بر گردنت از دادگر طوق شمشیر عمر
شد وضوی طاعتت ای شاه از خون جبین یا امیرالمومنین

تو به راه دادگر اندر وفا جان می‌دهی جان به جانان می‌دهی
اهل دنیا رخنه اندازند در دین مبین یا امیرالمومنین

از جفا حسینت را به دشت کربلا با تمام اقربا
سر ز تیغ کین جدا سازند قوم مشرکین یا امیرالمومنین

هر چه همی‌ گفت ای لعینان سوختن یک قطره آب کس نمی‌دادش جواب
با لب عطشان جدا شد سر ز جسمش بی‌معین یا امیرالمومین

از دو جا آمد جدا دست از تن فرزند تو یعنی از دلبند تو
از جفای ساربان و به جدل بیرون ز دین یا امیرالمومنین

با یتیمان دلنوازیها تو می‌کردی ولی در زمانه یا علی
شد یتیمان حسین سیلی خور شمر لعین یا امیرالمومنین

پا ز حکم «اکرم الضیف» نبی بیرون نهاد خولی کافر نهاد
کرد با خاک سیه راس حسینت همنشین یا امیرالمونین

شرم دارم از تو در دوران که گویم بی‌نقاب جانب بزم شراب
شد روانه دخترت با کودکان دل غمین یا امیرالمومنین

خسروا (صامت) نواخوان شد به گلزار عزا از غم آل عبا
دستگیرم شو ز لطف خود بروز واپسین یا امیرالمومنین
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴ - و برای او
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶ - و برای او
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.