هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و ستایشآمیز، بیانگر عشق و اخلاص شاعر به معشوق است. شاعر خود را بندهای وفادار میداند که چشم به راه معشوق است و زیباییهای او مانند مو و رخسارش را میستاید. همچنین، شاعر از نالهها و آههای خود سخن میگوید و شرابی را که ساقیاش مانند معشوق نباشد، حرام میداند. در ادامه، شاعر به مقایسهای بین منطق طوطی و سخن شیرین معشوق میپردازد و از خرامیدن سرو در باغ یاد میکند. در نهایت، شاعر تأکید میکند که هیچکس در جهان به مقام معشوق نمیرسد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. این شعر更适合 افرادی که توانایی درک مضامین عاطفی و ادبی را دارند.
شمارهٔ ۵۶۸
ای من غلام روی تو هر چه تمامتر
شهری ترا غلام و دعاگر غلامتر
چشمم که ساختی بره انتظار خشک
دارند زلف و عارض تو صبح و شامتر
گر آه و ناله از تو بر آورده اند نام
از هر دو هست دیده گریان بنامتر
می را که می نهند به هر مجلسی حرام
گر نیست ساقیش چو تو باشد حرامتر
طوطی به منطق تو ندارد زبان بحث
با آنکه هست از همه شیرین کلامثر
طاوس خوش خرام رها کن بصحن باغ
آن سرو ناز بنگر ازو خوش خرامتر
نا گشتة منی برآن استان کمال
کس نیست در جهان ز تو عالی مقامتر
شهری ترا غلام و دعاگر غلامتر
چشمم که ساختی بره انتظار خشک
دارند زلف و عارض تو صبح و شامتر
گر آه و ناله از تو بر آورده اند نام
از هر دو هست دیده گریان بنامتر
می را که می نهند به هر مجلسی حرام
گر نیست ساقیش چو تو باشد حرامتر
طوطی به منطق تو ندارد زبان بحث
با آنکه هست از همه شیرین کلامثر
طاوس خوش خرام رها کن بصحن باغ
آن سرو ناز بنگر ازو خوش خرامتر
نا گشتة منی برآن استان کمال
کس نیست در جهان ز تو عالی مقامتر
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۶۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.