هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و دل‌بستگی شدید به معشوق سخن می‌گوید. او از شب‌های بی‌قراری، اشک‌های ریخته شده و احساسات آتشین خود می‌گوید. همچنین، از تاثیر موسیقی و شراب در فراموشی رنج‌های عشق یاد می‌کند. در نهایت، به این اشاره می‌کند که همه‌چیز مانند یک خواب گذرا بوده است.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره‌ای به مصرف شراب دارد که ممکن است برای گروه‌های سنی پایین‌تر مناسب نباشد.

شمارهٔ ۸۱۴

یک شب نسیم زلفت از حلقه شنودم
مشکین نفس برآمد آن دم ز سینه دودم

بیمی ز جان فشانی هیچم نبود چون شمع
آن شب چو آب دیده از سر گذشته بودم

من در لطافت آن گوی ذقن چه گویم
تا دیدمش ربوده از خویش در ربودم

چندانک مهر و کینته با من فزون و کم شد
در صبر و بیقراری کم کردم و فزودم

ساقی مریز جرعه تا محتسب نه بیند
داغ شراب گلگون بر خرقه کبودم

از بانگ چنگ کارم شد صد بریشم افزون
تا سوی باده نوشان در پرده ره نمودم

رفت آنکه بی تو دیگر چشم کمال خسید
آن خواب بود گوئی وقتیه که میغنودم
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.