هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از عشق و علاقهی خود به معشوق سخن میگوید. او از گذر کردن از کنار معشوق، نگاه به نشان پای او، و روی آوردن به آستانش صحبت میکند. همچنین، شاعر از رقیب و بیم از جدایی میگوید و از معشوق میخواهد که صبور باشد. در پایان، شاعر از درد عشق و درمان آن سخن میگوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عاشقانه و عارفانه است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات بهکاررفته در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۸۲۸
بدیده سوی تو حیف آیدم گذر کردن
نشان پای نو آزرده نظر کردن
نهادهایم همه سوی آستان تو روی
بعزم کعبه مبارک بود سفر کردن
لب تو همدم ما چون بریم از آن سر زلف
ز ذوق جان که تواند بترک سر کردن
دعای جان تو گویم همیشه پیش رقیب
که بیدعا نتوان از بلا حذر کردن
رقیب تیز کند گفتی از برای تو تیغ
کراست صبر بفرمای تیز تر کردن
از بیم آنکه بدرمان حوالتم نکنی
ز درد خویش نیارم ترا خبر کردن
علاج درد خود ار پرسی از طبیب کمال
در آن مقام زبان بایدت بدر کردن
نشان پای نو آزرده نظر کردن
نهادهایم همه سوی آستان تو روی
بعزم کعبه مبارک بود سفر کردن
لب تو همدم ما چون بریم از آن سر زلف
ز ذوق جان که تواند بترک سر کردن
دعای جان تو گویم همیشه پیش رقیب
که بیدعا نتوان از بلا حذر کردن
رقیب تیز کند گفتی از برای تو تیغ
کراست صبر بفرمای تیز تر کردن
از بیم آنکه بدرمان حوالتم نکنی
ز درد خویش نیارم ترا خبر کردن
علاج درد خود ار پرسی از طبیب کمال
در آن مقام زبان بایدت بدر کردن
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.