هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه بیانگر درد و رنج عاشق در راه معشوق است. شاعر از فداکاری، اشک‌ها و خون‌ریزی در راه عشق سخن می‌گوید و از ناتوانی در رهایی از این دردها می‌نالد. همچنین، اشاراتی به زیبایی‌های معشوق و تأثیرات آن بر عاشق دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر شعری مانند خون‌ریزی و درد ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.

شمارهٔ ۸۴۳

خواهیم نقد جان و سر در پای جانان ریختن
بر خاک کویش خون و اشک از چشم گریان ریختن

هر گرد دردی کز ره سوداش گرد آورد جان
در خاک هم نتوانم آن از دامن جان ریختن

مجروح نیر غمزه را گفتی ز لب سازم دوا
سودی نمی دارد نمک بر زخم پیکان ریختن

بر خوان حسن خود نکو کردی پریشان زلف را
عادت بود بر روی خوان سبزی پریشان ریختن

زینسان که دامنهای زلف از جان و دل پر کرده ای
جانهای ما در زیر پا خواهی ز دامان ریختن

تا بر درت هر کس روان چون آب چشمم نگذرد
بر خاک آن ره خارها خواهم ز مژگان ریختن

از گریه آب از خانه چشم کمال أمه برون
باشد خرابی خانه را اکثر ز باران ریختن
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۴۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.