هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه به توصیف زیبایی معشوق و احساسات شاعر نسبت به او می‌پردازد. شاعر از زلف‌های معشوق، لب‌های شیرین او، و جرعه‌ای از آب حیات در دهانش سخن می‌گوید و بیان می‌کند که با وجود جفاهای معشوق، تحمل این عشق برایش ممکن است. همچنین، شعر به مفاهیمی مانند وصال، بقا، و آرامش پس از رنج اشاره دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و اشارات عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارند.

شمارهٔ ۸۵۵

روی او از زلف دیدن می توان
گل شب مهتابه چیدن می توان

گرچه زلف او ز سر تا پا جفاست
این جفا از وی کشیدن می توان

کشتی مرغی که باشد خانگی
گر به بام او پریدن می توان

با لب او میوه شیرین وصل
گر رسد وفیه رسیدن می توان

از دهانش جرعه آب حیات
گر بقا باشد چشیدن می توان

دل به زخمی از تو ترک ناله گفت
وقت مرهم آرمیدن می توان

دید عکس جان در آن عارض کمال
با عکس گل در آب دیدن می توان
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۵۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.