هوش مصنوعی: این متن شعری است که از ناراحتی و جفای معشوق سخن می‌گوید. شاعر از بی‌وفایی و بی‌توجهی معشوق شکایت کرده و بیان می‌کند که با وجود رنج و غم فراوان، معشوق حتی به اندازه‌ای هم دلداری و همدردی نکرده است. همچنین، اشاره‌ای به ناله‌های بلبل و وصل گل دارد و از ظلم و بی‌رحمی معشوق می‌نالد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عاطفی عمیق و غم‌انگیز است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند جفا و رنج نیاز به درک بالاتری از روابط انسانی دارند.

شمارهٔ ۹۹۵

به باران کهن یاری نکردی
جفا کردی وفاداری نکردی

خورم گفتی غم تو تو بزی شاد
مرا غم کشت و غمخواری نکردی

دلم پیوسته میداری بر آتش
بمن زین بیش دلداری نکردی

دلا از ناله بلبل وصل گل یافت
چرا زاری بدین زاری نکردی

بچشم گرچه ماند از ظلم وخون ریز
که زیر طاق زنگاری نکردی

کسی در حال صحت خون کند کم
تو خود در عین بیماری نکردی

کمال آن چشم شوخ از خود میازار
چو هرگز مردم آزاری نکردی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۹۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.