هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و دلدادگی به معشوقی پریوار سخن میگوید که دلش را تسخیر کرده است. او معشوق را در چشمهایش مجسم میکند و از حسادت رقیبان مینالد. اشکهایش همچون خار بر راه معشوق میریزد و آرزو میکند که قدرش دانسته شود.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، استفاده از استعارهها و صنایع ادبی ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.
شمارهٔ ۱۰۲۵
دل شیشه ایست جای خیال تو ای پری
کردی پری به شیشه همین است ساحری
پیوسته در برابر چشمم نشسته ای
آری مرا به چشم جهان بین برابری
در پرده های چشم خیالت مصور است
چشم بد از تو دور که روح مصوری
از بس که دوش بر در تو دیده در فشاند
بستیم حلقه گرد درت از در دری
بر رهگذارت از مژهای اشک خار هاست
هان تا به ره نهایتی و نیز بگذری
راضی نیی که قدر من افزاید ای رقیب
زآن روی هرگزم سگ آن کوی نشمری
یگر مجری متزلت و قدر خود کمال
این منزلت بس است که بر خاک آن دری
کردی پری به شیشه همین است ساحری
پیوسته در برابر چشمم نشسته ای
آری مرا به چشم جهان بین برابری
در پرده های چشم خیالت مصور است
چشم بد از تو دور که روح مصوری
از بس که دوش بر در تو دیده در فشاند
بستیم حلقه گرد درت از در دری
بر رهگذارت از مژهای اشک خار هاست
هان تا به ره نهایتی و نیز بگذری
راضی نیی که قدر من افزاید ای رقیب
زآن روی هرگزم سگ آن کوی نشمری
یگر مجری متزلت و قدر خود کمال
این منزلت بس است که بر خاک آن دری
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.