هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از همام تبریزی، با استفاده از تصاویر و استعاره‌های زیبا، به بیان احساسات شاعر نسبت به معشوق و جذابیت‌های او می‌پردازد. شاعر از عشق، زیبایی معشوق، رنج‌های عشق و اشتیاق خود سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مفاهیم ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۱۰۱

دل به کنج عافیت چون پای در دامان کشید
حلقه زلف تواش در حلقه رندان کشید

بی نوایی ره به سوی گنج سلطان باز یافت
تشنه یی جان را به سوی چشمهٔ حیوان کشید

گرچه زحمت بافت دل باری مراهم راحتی ست
کاخر آن رنج از برای آن لب و دندان کشید

تا خرامان دیده ام بالای چون سرو تو را
کافرم گر دیگرم خاطر به سروستان کشید

چون نظر کردم به ابرویت مرا چشم تو گفت
با چنین بازو کمان نیکوان نتوان کشید

از برای چشم نرگس هر سحر باد صبا
خاک پایش را به سر برداشت در بستان کشید

بادچون بگذشت برزلف پراز چین تو گفت
مشک می بایدازین کشور به ترکستان کشید

در جهان دانی که داند اندکی حال همام
وان که جانم ز اشتیاق خدمت جانان کشید

عاجزی سرگشته یی داند که در راه حجاز
تشنگیها از هوای گرم تابستان کشید
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.