هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و طبیعت‌گراست که در آن شاعر از وصل یاران، زیبایی‌های فصل بهار، و تأثیر عشق بر دل و جان سخن می‌گوید. او با توصیف مناظر طبیعی مانند مهتاب، باغ، سرو، و جویباران، حالات عاشقانه و امیدواری خود را بیان می‌کند. در پایان، شاعر از خداوند می‌خواهد که آرزوی دلدادگان را برآورده کند و تأکید می‌کند که بدون حضور یار، حتی زیبایی‌های بهار نیز جلوه‌ای ندارد.
رده سنی: 15+ این متن دارای مفاهیم عاشقانه و شاعرانه است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات فارسی دارد.

شمارهٔ ۱۵۸

خیالی بود و خوابی وصل یاران
شب مهتاب و فصل نو بهاران

میان باغ و بار سرو بالا
خرامان بر کنار جویباران

چمن میشد ز عکس عارض او
منور چون دل پرهیزگاران

سر زلفش زباد نوبهاری
چو احوال پریشان روزگاران

گذشت آن نوبهار حسن و بگذاشت
دل و چشمم میان برف و باران

خداوندا هنوز امیدوارم
بده کام دل امیدواران

همام از نوبهار و سبزه و گل
نمی یابد صفا بی روی یاران

وهار و ول وه جانانه دیم خوش بی
وی آنان مه ول با همه وهاران
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.