هوش مصنوعی: متن به بررسی مفهوم امامت و نیابت در غیاب امام می‌پردازد. ابتدا از ضرورت وجود نایب برای امام در زمان غیبت سخن می‌گوید و سپس به وحدت وجود و اتحاد معنوی اشاره می‌کند. در ادامه، به تفاوت بین صورت و معنا پرداخته و تأکید می‌کند که در معنا، تقسیم و تجزیه وجود ندارد. متن با اشاره به وحدت وجود و اتحاد یاران به پایان می‌رسد.
رده سنی: 18+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با مفاهیم دینی و فلسفی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

بخش ۳۳ - طلب کردن امت عیسی علیه‌السلام از امراکی ولی عهد از شما کدامست

بَعدِ ماهی گفت خَلْق ای مِهْتَران
از امیران کیست بر جایَش نِشان؟

تا به جایِ او شِناسیمَش اِمام
دست و دامَن را به دستِ او دهیم

چون که شُد خورشید و ما را کرد داغ
چاره نَبْوَد بر مَقامَش از چراغ

چون که شُد از پیشِ دیده وَصلِ یار
نایِبی باید ازومان یادگار

چون که گُل بُگْذشت و گُلْشَن شُد خراب
بویِ گُل را از کِه یابیم؟ از گُلاب

چون خدا اَنْدَر نَیایَد در عِیان
نایِبِ حَقّ‌اند این پیغامبران

نه، غَلَط گفتم، که نایِب با مَنوب
گَر دو پِنْداری، قَبیح آید نه خوب

نه، دو باشد تا تویی صورت‌پَرَست
پیشِ او یک گشت کَزْ صورت بِرَست

چون به صورت بِنْگَری، چَشمِ تو دُوست
تو به نورش دَرنِگَر کَزْ چَشمْ رُست

نورِ هر دو چَشمْ نَتْوان فَرق کرد
چون که در نورش نَظَر انداخت مَرد

دَه چراغ اَرْ حاضر آید در مکان
هر یکی باشد بصورتْ غیرِ آن

فَرق نَتْوان کرد نورِ هر یکی
چون به نورَش رویْ آری، بی‌شکی

گَر تو صد سیب و صد آبی بِشْمُری
صد نَمانَد، یک شود چون بِفْشُری

در مَعانی قِسْمَت و اَعْداد نیست
در مَعانی تَجزیه وْ اَفْراد نیست

اِتِّحادِ یار با یارانْ خَوش است
پای مَعنی‌گیر، صورت سَرکَش است

صورتِ سَرکَش گُدازان کُن به رنج
تا بِبینی زیرِ او وَحدتْ چو گنج

وَرْ تو نَگْدازی، عِنایَت‌هایِ او
خود گُدازَد، ای دِلَم مولایِ او

او نِمایَد هم به دل‌ها خویش را
او بِدوزَد خِرقۀ درویش را

مُنْبَسِط بودیم و یک جوهر همه
بی‌سَر و بی‌پا بُدیم آن سَر همه

یک گُهَر بودیم هَمچون آفتاب
بی‌گِرِه بودیم و صافی هَمچو آب

چون به صورت آمد آن نورِ سَره
شُد عَدَد چون سایه‌هایِ کُنگُره

گُنگُره ویران کُنید از مَنْجِنیق
تا رَوَد فَرق از میانِ این فَریق

شَرحِ این را گُفتَمی من از مِری
لیک تَرسَم تا نَلَغزَد خاطِری

نُکته‌ها چون تیغِ پولاد است تیز
گَر نداری تو سِپَر، واپَس گُریز

پیشِ این الماسْ بی‌اِسْپَر مَیا
کَز بُریدنْ تیغ را نَبْوَد حَیا

زین سَبَب من تیغ کردم در غِلاف
تا که کَژْخوانی نَخوانَد بر خِلاف

آمدیم اَنْدَر تمامیْ داستان
وَزْ وفاداریِّ جمعِ راسْتان

کَزْ پَسِ این پیشوا بَرخاستند
بر مَقامَش نایِبی می‌خواستند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۳۲ - کشتن وزیر خویشتن را در خلوت
گوهر بعدی:بخش ۳۴ - منازعت امرا در ولی عهدی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.