هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به موضوعاتی مانند تأخیر در عمل، عهدشکنی، جبر و اختیار، حکمت و عقل، و ایمان میپردازد. شاعر از تأخیر در انجام کارها و عهدشکنی دیگران شکایت میکند و به اهمیت حکمت و عقل در زندگی اشاره میکند. همچنین، به موضوع جبر و اختیار و تأثیر آن بر زندگی انسانها پرداخته شده است. در نهایت، شاعر بر اهمیت ایمان واقعی و نه صرفاً گفتار تأکید میکند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم پیچیدهای مانند جبر و اختیار، حکمت، و تأویل قرآن ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
بخش ۵۹ - قصهٔ مکر خرگوش
ساعتی تأخیر کرد اَنْدَر شُدن
بَعد ازان شُد پیشِ شیرِ پَنجهزَن
زان سَبَب کَنْدَر شُدن او مانْد دیر
خاک را میکَند و میغُرّید شیر
گفت من گفتم که عَهدِ آن خَسان
خام باشد، خام و سُست و نارَسان
دَمدَمهیْ ایشان مرا از خَر فَکَند
چند بِفْریبَد مرا این دَهْر؟ چند؟
سخت دَرمانَد امیرِ سُستْ ریش
چون نَه پَسْ بینَد نَه پیش از اَحْمَقیش
راهْ هموار است زیرش دامها
قَحْطِ مَعنی درمیانِ نامها
لَفْظها و نامها چون دامهاست
لَفْظِ شیرینْ ریگِ آبِ عُمرِ ماست
آن یکی ریگی که جوشَد آب ازو
سخت کَمیاب است، رو آن را بِجو
مَنْبَعِ حِکْمَت شود حِکْمَتطَلَب
فارغ آید او زِ تَحصیل و سَبَب
لوحِ حافِظْ لوحِ مَحْفوظی شود
عقلِ او از روحْ مَحْظوظی شود
چون مُعلِّم بود عقلش زِابْتِدا
بَعد ازین شُد عَقلْ شاگردی وِرا
عقلْ چون جِبْریل گوید اَحْمَدا
گَر یکی گامی نَهَم، سوزد مرا
تو مرا بُگْذار زین پَسْ، پیش ران
حَدِّ من این بود ای سُلطانِ جان
هرکِه مانْد از کاهِلی بیشُکر و صَبر
او همین دانَد که گیرد پایِ جَبر
هرکِه جَبر آوَرْد، خود رَنْجور کرد
تا همان رَنْجوریاَش در گور کرد
گفت پیغمبر که رَنْجوری به لاغ
رَنج آرَد تا بِمیرد چون چراغ
جَبْر چِه بْوَد؟ بَستنِ اِشْکَسته را
یا بِپیوستَن رَگی بُگْسَسته را
چون دَرین رَهْ پایِ خود نَشْکَستهیی
بر کِه میخندی؟ چه پا را بَستهیی؟
وان کِه پایَش در رَهِ کوشش شِکَست
دَر رَسید او را بُراق و بَر نِشَست
حامِلِ دین بود او، مَحْمول شُد
قابِلِ فرمان بُد او، مَقْبول شُد
تاکنون فرمان پَذیرفتی زِ شاه
بعد ازین فرمان رَسانَد بر سپاه
تاکنون اَخْتَر اَثَر کردی در او
بَعد ازین باشد امیرِ اَخْتَر او
گَر تو را اِشکال آید در نَظَر
پس تو شک داری در اِنْشَقَّ الْقَمَر
تازه کُن ایمان، نی از گفتِ زبان
ای هوا را تازه کرده در نَهان
تا هوا تازهست، ایمان تازه نیست
کین هوا جُز قُفلِ آن دروازه نیست
کردهیی تأویلْ حَرفِ بِکْر را
خویش را تأویل کُن، نه ذِکْر را
بر هوا تأویلِ قرآن میکُنی
پَست و کَژْ شُد از تو معنیِّ سَنی
بَعد ازان شُد پیشِ شیرِ پَنجهزَن
زان سَبَب کَنْدَر شُدن او مانْد دیر
خاک را میکَند و میغُرّید شیر
گفت من گفتم که عَهدِ آن خَسان
خام باشد، خام و سُست و نارَسان
دَمدَمهیْ ایشان مرا از خَر فَکَند
چند بِفْریبَد مرا این دَهْر؟ چند؟
سخت دَرمانَد امیرِ سُستْ ریش
چون نَه پَسْ بینَد نَه پیش از اَحْمَقیش
راهْ هموار است زیرش دامها
قَحْطِ مَعنی درمیانِ نامها
لَفْظها و نامها چون دامهاست
لَفْظِ شیرینْ ریگِ آبِ عُمرِ ماست
آن یکی ریگی که جوشَد آب ازو
سخت کَمیاب است، رو آن را بِجو
مَنْبَعِ حِکْمَت شود حِکْمَتطَلَب
فارغ آید او زِ تَحصیل و سَبَب
لوحِ حافِظْ لوحِ مَحْفوظی شود
عقلِ او از روحْ مَحْظوظی شود
چون مُعلِّم بود عقلش زِابْتِدا
بَعد ازین شُد عَقلْ شاگردی وِرا
عقلْ چون جِبْریل گوید اَحْمَدا
گَر یکی گامی نَهَم، سوزد مرا
تو مرا بُگْذار زین پَسْ، پیش ران
حَدِّ من این بود ای سُلطانِ جان
هرکِه مانْد از کاهِلی بیشُکر و صَبر
او همین دانَد که گیرد پایِ جَبر
هرکِه جَبر آوَرْد، خود رَنْجور کرد
تا همان رَنْجوریاَش در گور کرد
گفت پیغمبر که رَنْجوری به لاغ
رَنج آرَد تا بِمیرد چون چراغ
جَبْر چِه بْوَد؟ بَستنِ اِشْکَسته را
یا بِپیوستَن رَگی بُگْسَسته را
چون دَرین رَهْ پایِ خود نَشْکَستهیی
بر کِه میخندی؟ چه پا را بَستهیی؟
وان کِه پایَش در رَهِ کوشش شِکَست
دَر رَسید او را بُراق و بَر نِشَست
حامِلِ دین بود او، مَحْمول شُد
قابِلِ فرمان بُد او، مَقْبول شُد
تاکنون فرمان پَذیرفتی زِ شاه
بعد ازین فرمان رَسانَد بر سپاه
تاکنون اَخْتَر اَثَر کردی در او
بَعد ازین باشد امیرِ اَخْتَر او
گَر تو را اِشکال آید در نَظَر
پس تو شک داری در اِنْشَقَّ الْقَمَر
تازه کُن ایمان، نی از گفتِ زبان
ای هوا را تازه کرده در نَهان
تا هوا تازهست، ایمان تازه نیست
کین هوا جُز قُفلِ آن دروازه نیست
کردهیی تأویلْ حَرفِ بِکْر را
خویش را تأویل کُن، نه ذِکْر را
بر هوا تأویلِ قرآن میکُنی
پَست و کَژْ شُد از تو معنیِّ سَنی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۵۸ - منع کردن خرگوش از راز ایشان را
گوهر بعدی:بخش ۶۰ - زیافت تاویل رکیک مگس
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.