هوش مصنوعی:
این متن به موضوعاتی مانند قدرت، عدالت، و حکمت در حکومت میپردازد. در آن، سلیمان به عنوان نماد حکومت عادلانه و خردمندانه معرفی میشود. متن تأکید میکند که قدرت و ملک باید به دست کسی سپرده شود که شایستگی آن را دارد و از بخل و حسد دور است. همچنین، متن به اهمیت همت و قوت در حفظ ملک و رحمت بر دیگران اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و اخلاقی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، استفاده از زبان و استعارههای پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوانتر دشوار باشد.
بخش ۱۲۵ - در معنی آنک آنچ ولی کند مرید را نشاید گستاخی کردن و همان فعل کردن کی حلوا طبیب را زیان ندارد اما بیماران را زیان دارد و سرما و برف انگور را زیان ندارد اما غوره را زیان دارد کی در راهست کی لیغفرلک الله ما تقدم من ذنبک و ما تاخر
گَر وَلی زَهری خورَد، نوشی شود
وَرْ خورَد طالِب، سِیَههوشی شود
رَبّ هَبْ لی از سُلَیمان آمدهست
که مَدِه غیرِ مرا این مُلْکْ دست
تو مَکُن با غیرِ من این لُطْف و جود
این حَسَد را مانَد، امّا آن نبود
نکتۀ لا یَنْبَغی میخوان به جان
سِرّ مِن بَعْدی زِ بُخْلِ او مَدان
بلکه اَنْدر مُلْک دید او صد خَطَر
مو به مو مُلْکِ جهان بُد بیمِ سَر
بیمِ سَر با بیمِ سِر با بیمِ دین
اِمْتِحانی نیست ما را مِثْلِ این
پس سُلَیمان هِمَّتی باید که او
بُگْذرد زین صد هزاران رَنگ و بو
با چُنان قُوَّت که او را بود هم
موجِ آن مُلْکَش فرو میبَست دَم
چون بَرو بِنْشَست زین اندوه گَرد
بر همه شاهانِ عالَمْ رَحْم کرد
شُد شَفیع و گفت این مُلْک و لِوا
با کمالی دِهْ که دادی مَر مرا
هرکِه را بِدْهیّ و بُکْنی آن کَرَم
او سُلَیمان است وآن کَس هم مَنم
او نباشد بَعدی، او باشد مَعی
خود مَعی چِه بْوَد؟ مَنَم بیمُدَّعی
شَرحِ این فَرض است گفتن، لیکْ من
باز میگردم به قِصّهیْ مَرد و زن
وَرْ خورَد طالِب، سِیَههوشی شود
رَبّ هَبْ لی از سُلَیمان آمدهست
که مَدِه غیرِ مرا این مُلْکْ دست
تو مَکُن با غیرِ من این لُطْف و جود
این حَسَد را مانَد، امّا آن نبود
نکتۀ لا یَنْبَغی میخوان به جان
سِرّ مِن بَعْدی زِ بُخْلِ او مَدان
بلکه اَنْدر مُلْک دید او صد خَطَر
مو به مو مُلْکِ جهان بُد بیمِ سَر
بیمِ سَر با بیمِ سِر با بیمِ دین
اِمْتِحانی نیست ما را مِثْلِ این
پس سُلَیمان هِمَّتی باید که او
بُگْذرد زین صد هزاران رَنگ و بو
با چُنان قُوَّت که او را بود هم
موجِ آن مُلْکَش فرو میبَست دَم
چون بَرو بِنْشَست زین اندوه گَرد
بر همه شاهانِ عالَمْ رَحْم کرد
شُد شَفیع و گفت این مُلْک و لِوا
با کمالی دِهْ که دادی مَر مرا
هرکِه را بِدْهیّ و بُکْنی آن کَرَم
او سُلَیمان است وآن کَس هم مَنم
او نباشد بَعدی، او باشد مَعی
خود مَعی چِه بْوَد؟ مَنَم بیمُدَّعی
شَرحِ این فَرض است گفتن، لیکْ من
باز میگردم به قِصّهیْ مَرد و زن
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۱۲۴ - در معنی آنک مرج البحرین یلتقیان بینهما برزخ لا یبغیان
گوهر بعدی:بخش ۱۲۶ - مخلص ماجرای عرب و جفت او
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.