هوش مصنوعی:
این متن دربارهٔ نذر و پیمانی است که یک درویش با خدا بسته و تصمیم گرفته تنها از میوههایی که خود به زمین میافتند استفاده کند. با گذشت زمان، او در برابر امتحانات الهی قرار میگیرد و به این فکر میافتد که آیا میتواند بر رای دل خود اعتماد کند یا خیر. متن با اشاره به ناپایداری دل و تأثیر حکم و قدر الهی، به این موضوع میپردازد که انسان چگونه در دام امیال خود گرفتار میشود.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی دارد. همچنین، بحثهای مربوط به نذر، پیمان، و امتحانات الهی ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
بخش ۷۰ - بقیهٔ قصهٔ آن زاهد کوهی کی نذر کرده بود کی میوهٔ کوهی از درخت باز نکنم و درخت نفشانم و کسی را نگویم صریح و کنایت کی بیفشان آن خورم کی باد افکنده باشد از درخت
اَنْدَر آن کُهْ بود اَشْجار و ثِمار
بَسْ مُرودی کوهی آن جا بیشُمار
گفت آن درویش یا رَب با تو من
عَهْد کردم زین نَچینَم در زَمَن
جُز ازان میوه که باد اَنْداختَش
من نَچینَم از درختِ مُنْتَعَش
مُدّتی بر نَذْرِ خود بودَش وَفا
تا دَر آمَد اِمْتِحاناتِ قَضا
زین سَبَب فرمود اِسْتِثْنا کُنید
گَر خدا خواهد به پیمانْ بَر زَنید
هر زمانْ دل را دِگَر مَیْلی دَهَم
هرنَفَسْ بر دلْ دِگَر داغی نَهَم
کُلُّ اِصْباحٍ لَنا شَاْنٌ جَدید
کُلُّ شَیْءٍ عَنْ مُرادی لا یَحید
در حَدیث آمد که دلْ هَمچون پَریست
در بیابانی اسیرِ صَرْصَریست
بادْ پَر را هر طَرَف رانَد گِزاف
گَهْ چپ و گَهْ راست با صد اِخْتِلاف
در حَدیثِ دیگر این دلْ دان چُنان
کابِ جوشانْ ز آتش اَنْدَر قازْغان
هر زمانْ دل را دِگَر رایی بُوَد
آن نه از وِیْ لیکْ از جایی بُوَد
پس چرا ایمِن شَوی بر رایِ دل؟
عَهْد بَندی تا شوی آخِر خَجِل؟
این هم از تاثیرِ حُکْم است و قَدَر
چاه میبیینیّ و نَتْوانی حَذَر
نیست خود ازمُرِغ پَرّان این عَجَب
که نَبینَد دام و اُفْتَد در عَطَب
این عَجَب که دامْ بینَد هم وَتَد
گَر بخواهد وَرْ نخواهد میفُتَد
چَشمْ باز و گوشْ باز و دامْ پیش
سویِ دامی میپَرَد با پَرِّ خویش
بَسْ مُرودی کوهی آن جا بیشُمار
گفت آن درویش یا رَب با تو من
عَهْد کردم زین نَچینَم در زَمَن
جُز ازان میوه که باد اَنْداختَش
من نَچینَم از درختِ مُنْتَعَش
مُدّتی بر نَذْرِ خود بودَش وَفا
تا دَر آمَد اِمْتِحاناتِ قَضا
زین سَبَب فرمود اِسْتِثْنا کُنید
گَر خدا خواهد به پیمانْ بَر زَنید
هر زمانْ دل را دِگَر مَیْلی دَهَم
هرنَفَسْ بر دلْ دِگَر داغی نَهَم
کُلُّ اِصْباحٍ لَنا شَاْنٌ جَدید
کُلُّ شَیْءٍ عَنْ مُرادی لا یَحید
در حَدیث آمد که دلْ هَمچون پَریست
در بیابانی اسیرِ صَرْصَریست
بادْ پَر را هر طَرَف رانَد گِزاف
گَهْ چپ و گَهْ راست با صد اِخْتِلاف
در حَدیثِ دیگر این دلْ دان چُنان
کابِ جوشانْ ز آتش اَنْدَر قازْغان
هر زمانْ دل را دِگَر رایی بُوَد
آن نه از وِیْ لیکْ از جایی بُوَد
پس چرا ایمِن شَوی بر رایِ دل؟
عَهْد بَندی تا شوی آخِر خَجِل؟
این هم از تاثیرِ حُکْم است و قَدَر
چاه میبیینیّ و نَتْوانی حَذَر
نیست خود ازمُرِغ پَرّان این عَجَب
که نَبینَد دام و اُفْتَد در عَطَب
این عَجَب که دامْ بینَد هم وَتَد
گَر بخواهد وَرْ نخواهد میفُتَد
چَشمْ باز و گوشْ باز و دامْ پیش
سویِ دامی میپَرَد با پَرِّ خویش
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۶۹ - دیدن زرگر عاقبت کار را و سخن بر وفق عاقبت گفتن با مستعیر ترازو
گوهر بعدی:بخش ۷۱ - تشبیه بند و دام قضا به صورت پنهان به اثر پیدا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.