هوش مصنوعی: این متن به بررسی ماهیت خواب و بیداری، واقعیت و توهم می‌پردازد. فرعون ساحران را تهدید می‌کند، اما آن‌ها به دلیل درک عمیق از حقیقت، از تهدیدات او نمی‌ترسند. متن تأکید می‌کند که جهان مانند خواب است و آسیب‌های آن واقعی نیستند. همچنین، تفاوت بین افراد آگاه و ناآگاه را نشان می‌دهد و بیان می‌کند که کسانی که به حقیقت رسیده‌اند، از توهمات و تهدیدات دنیوی نمی‌ترسند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم فلسفی و عرفانی عمیق است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم انتزاعی ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

بخش ۷۵ - سبب جرات ساحران فرعون بر قطع دست و پا

ساحِران را نه که فرعونِ لَعین
کرد تَهْدیدِ سیاست بر زمین؟

که بِبُرَّم دست و پاتان از خِلاف
پس دَر آویزم نَدارَمْتان مُعاف

او هَمی‌پِنْداشت کایشان در همان
وَهْم و تَخْویفَند و وَسواس و گُمان

که بُوَدْشان لَرْزه و تَخْویف و تَرس
از تَوَهُّم‌ها و تَهْدیداتِ نَفْس

او نمی‌داست کایشان رَسْته‌اند
بر دَریچه‌یْ نورِ دِلْ بِنْشَسته‌اند

این جهانْ خواب است اَنْدَر ظَنْ مَایست
گَر رَوَد درخواب دستی باک نیست

گَر به خواب اَنْدَر سَرَت بُبْرید گاز
هم سَرَت بَر جاست و هم عُمْرَت دِراز

گَر بِبینی خواب در خود را دو نیم
تَنْ‌دُرُستی چون بِخیزی نی سَقیم

حاصِل اَنْدَر خوابْ نُقْصانِ بَدَن
نیست باک و نه دوصد پاره شُدن

این جهان را که به صورتْ قایِم است
گفت پیغامبر که حُلْمِ نایم است

از رَهِ تَقْلید تو کردی قَبول
سالِکان این دیده پیدا بی‌رَسول

روز در خوابی مگو کین خواب نیست
سایه فَرع است اَصْلْ جُزْ مَهْتاب نیست

خواب و بیداریْت آن دان ای عَضُد
که بِبینَد خُفته کو در خواب شُد

او گُمان بُرده که این دَمْ خُفته‌ام
بی‌خَبَر زان کوست درخوابِ دُوَم

هاوَنِ گَردون اگر صد بارَشان
خُرد کوبَد اَنْدَرین گِلْزارَشان

اَصْلِ این تَرکیب را چون دیده‌اند
از فُروعِ وَهْم کَم تَرسیده‌اند

سایهٔ خود را زِ خود دانسته‌اند
چابُک و چُست و گَش و بَر جَسته‌اند

کوزه‌گَر گَر کوزه‌یی را بِشْکَند
چون بخواهد باز خود قایم کُند

کور را هر گام باشد تَرسِ چاه
با هزارانْ ترس می‌آید به راه

مَردِ بینا دید عَرْضِ راه را
پس بِدانَد او مَغاک و چاه را

پا و زانواَش نَلَرْزد هر دَمی
رو تُرُش کِی دارد او از هر غَمی؟

خیز فرعونا که ما آن نیستیم
که به هر بانگیّ و غولی بیسْتیم

خِرقهٔ ما را بِدَر دوزَنْده هست
وَرْنه ما را خودْ بِرِهنه‌تَر بِهْ است

بی‌لباس این خوب را اَنْدَر کِنار
خوش دَر آریم ای عَدوِّ نابِکار

خوش‌تَر از تَجْرید از تَنْ وَزْ مِزاج
نیست ای فرعون بی‌اِلْهامِ گیج
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۷۴ - کرامات شیخ اقطع و زنبیل بافتن او بدو دست
گوهر بعدی:بخش ۷۶ - حکایت استر پیش شتر کی من بسیار در رو می‌افتم و تو نمی‌افتی الا به نادر
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.