۱۴۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۴

از حرف وداع، دیده جیحون شد و رفت
هوش از سر سودا زده مجنون شد و رفت

تن شعله کشید و دود آهی برخاست
دل خون شد و خون ز دیده بیرون شد و رفت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.