هوش مصنوعی: این متن درباره فردی ثروتمند و خسیس است که در طول عمر خود از کمک به دیگران خودداری کرده و اموال خود را انباشته است. اکنون که در آستانه مرگ قرار دارد، دیگران در حال تقسیم اموال او هستند و او حسرت می‌خورد که چرا از ثروت خود استفاده نکرد.
رده سنی: 15+ متن دارای مفاهیم انتقادی و اخلاقی است که درک آن برای کودکان دشوار است. همچنین، موضوع خساست و پیامدهای آن برای نوجوانان و بزرگسالان قابل‌درک‌تر است.

بخش ۲۳ - حکایت

یکی با کهنسال رنجورگفت
که دادی به میراث خور مال مفت

به صد عجز و زاری ز خواهندگان
دربغ آمدت قرص نانی از آن

ندادی پشیزی به مزدور خویش
نه بردن توانیش در گور خویش

نه خود خوردی و نه خوراندی به کس
نهادی و بر ناقه بستی جرس

به یک عمر بر زر زدی قفل و بند
کنون می گذاری که مردم برند

عجب دارم از کار و بار تو من
جدا کرده ای حصّهٔ خود کفن

ازین قسمت افتاده ای در وبال
که حسرت تو بردی و بیگانه مال
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۲۲ - حکایت
گوهر بعدی:بخش ۲۴ - حکایت
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.