هوش مصنوعی: شاعر در این متن از رنج‌ها و غم‌های زندگی خود می‌گوید و از روزگار ناسازگار شکایت می‌کند. او از زاهد می‌خواهد که از او دوری کند، چرا که پندهایش دیگر در او اثر ندارد. شاعر به خداوند پناه می‌برد و از او طلب رحمت و نجات می‌کند. در پایان، به دل خود امید می‌دهد که به یُمن عشق، غبار وجودش به سوی کیوان (سیاره زحل یا نماد بلندپروازی) خواهد رفت.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و ناامیدی ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۷۵

با خویشتن فتاد مگر باز کار من
کآشفته شد چون طالع من روزگار من

زاهد کنون که پند تو در من اثر نکرد
پرهیز کن که در تو نیفتد شرار من

آهسته ساربان که زپای اوفتاده است
در زیر بار غم شتر راهوار من ‌

روزی شود ز دام غمم مرغ دل خلاص
کز یکدگر گسسته شود پود و تار من

یا رب ترحمی که بدین پیکر ضعیف
سخت است پایداری روز شمار من

یا قطره ای ببار به خاکم ز ابر لطف
یا برمکش ز خاک، تن خاکسار من

پا تا به سر زخون دلم لاله گون شوی
گر بگذری چون اشک روان از کنار من

ای دل صبور باش که آخر به یُمن عشق
خواهد شدن به جانب کیوان غبار من
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.