هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است که در آن از عشق، سلطنت معشوق بر دل، وصف جمال او و حالات عاشقانه سخن می‌گوید. همچنین اشاراتی به مفاهیم عرفانی مانند محو شدن در انوار جمال معشوق و مقایسه‌های نمادین مانند سلیمان و مورچه دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال دشوار باشد. همچنین استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۹۱

نباشم راحت از دستت چه در خواب و چه بیداری
به هرجا رو کنم آنجا تو دست سلطنت داری

سراپای وجود خود بسی در سال و مه گشتم
به غیر از تو به ملک دل ندیدم هیچ دیّاری

به چشم دل چه من دیدم دل موری عیان دیدم
سلیمانی در او اندر به کار مملکت داری

ز اشراقات انوار جمالش محو و هم هیچم
بمانند سراجی کش بر خورشید بگذاری

دلی باقی بود یارب که زلف آن مه نخشب
نگیرد بند و زنجیرش به صد نیرنگ و طراری

مکن از می پرستی مَنعم ای زاهد که درعالم
فکنده نرگس مست نگارم طرز هشیاری

چو روی خود در آئینه ببیند آن جفا گستر
غبار از سوز دل گردید هم چون ابر آزاری
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.