هوش مصنوعی:
این متن به موضوع عدل و امنیت در حکومت، تأثیر موسیقی و نواها بر روح و روان انسان، و ارتباط بین موسیقی و خاطرات بهشتی میپردازد. همچنین، به نقش عدل در ایجاد امنیت و آرامش در جامعه اشاره میکند و بیان میکند که عدالت بهترین محافظ برای آرامش و امنیت است. در بخش دیگری از متن، تأثیر موسیقی بر روح و روان انسان و ارتباط آن با خاطرات بهشتی بررسی میشود. متن به این نکته اشاره میکند که موسیقی و نواها میتوانند خیالات و احساسات درونی را تقویت کنند و حتی به شکلگیری تصاویر ذهنی کمک کنند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و مفاهیم عمیق در متن، آن را برای خوانندگان جوانتر دشوار میکند. بنابراین، این متن برای نوجوانان و بزرگسالانی که توانایی درک مفاهیم پیچیده را دارند، مناسب است.
بخش ۳۰ - سبب هجرت ابراهیم ادهم قدس الله سره و ترک ملک خراسان
مُلْک بَرهَم زن تو اَدْهَموار زود
تا بیابی هَمچو او مُلْکِ خُلود
خُفته بود آن شَهْ شَبانه بر سَریر
حارِسان بر بامْ انَدَر دار و گیر
قَصدِ شَهْ از حارِسان آن هم نبود
که کُند زان دَفْعِ دُزدان و رُنود
او هَمی دانِسْت کآن کو عادل است
فارغ است از واقِعه ایمِن دل است
عَدل باشد پاسْبانِ کامها
نه به شب چوبَکْزَنان بر بامها
لیک بُد مَقْصودش از بانگِ رَباب
هَمچو مُشتاقانْ خیالِ آن خِطاب
نالهٔ سُرنا و تَهْدیدِ دُهُل
چیزَکی مانَد بِدان ناقورِ کُل
پَس حکیمان گفتهاند این لَحْنها
از دَوارِ چَرخْ بِگْرفتیم ما
بانگِ گَردشهایِ چَرخ است این که خَلْق
میسَرایَنْدش به طَنْبور و به حَلْق
مؤمنان گویند کآثارِ بِهِشت
نَغْز گردانید هر آوازِ زشت
ما همه اَجْزایِ آدم بودهایم
در بِهِشت آن لَحْنها بِشْنودهایم
گَرچه بر ما ریخت آب و گِل شَکی
یادمان آمد از آنها چیزَکی
لیک چون آمیخت با خاکِ کُرَب
کِی دَهَند این زیر و آن بَمْ آن طَرَب؟
آب چون آمیخت با بَوْل و کُمیز
گشت ز آمیزِشْ مِزاجَش تَلْخ و تیز
چیزکی از آب هَستَش در جَسَد
بَوْل گیرش آتشی را میکُشَد
گَر نَجِس شُد آب این طَبْعَش بِمانْد
کآتشِ غَم را به طَبْع خود نِشانْد
پَس غذایِ عاشقان آمد سَماع
که دَرو باشد خیالِ اِجْتِماع
قُوَّتی گیرد خیالاتِ ضَمیر
بلکه صورت گردد از بانگ و صَفیر
آتشِ عشق از نَواها گشت تیز
آن چُنان که آتشِ آن جَوْزْریز
تا بیابی هَمچو او مُلْکِ خُلود
خُفته بود آن شَهْ شَبانه بر سَریر
حارِسان بر بامْ انَدَر دار و گیر
قَصدِ شَهْ از حارِسان آن هم نبود
که کُند زان دَفْعِ دُزدان و رُنود
او هَمی دانِسْت کآن کو عادل است
فارغ است از واقِعه ایمِن دل است
عَدل باشد پاسْبانِ کامها
نه به شب چوبَکْزَنان بر بامها
لیک بُد مَقْصودش از بانگِ رَباب
هَمچو مُشتاقانْ خیالِ آن خِطاب
نالهٔ سُرنا و تَهْدیدِ دُهُل
چیزَکی مانَد بِدان ناقورِ کُل
پَس حکیمان گفتهاند این لَحْنها
از دَوارِ چَرخْ بِگْرفتیم ما
بانگِ گَردشهایِ چَرخ است این که خَلْق
میسَرایَنْدش به طَنْبور و به حَلْق
مؤمنان گویند کآثارِ بِهِشت
نَغْز گردانید هر آوازِ زشت
ما همه اَجْزایِ آدم بودهایم
در بِهِشت آن لَحْنها بِشْنودهایم
گَرچه بر ما ریخت آب و گِل شَکی
یادمان آمد از آنها چیزَکی
لیک چون آمیخت با خاکِ کُرَب
کِی دَهَند این زیر و آن بَمْ آن طَرَب؟
آب چون آمیخت با بَوْل و کُمیز
گشت ز آمیزِشْ مِزاجَش تَلْخ و تیز
چیزکی از آب هَستَش در جَسَد
بَوْل گیرش آتشی را میکُشَد
گَر نَجِس شُد آب این طَبْعَش بِمانْد
کآتشِ غَم را به طَبْع خود نِشانْد
پَس غذایِ عاشقان آمد سَماع
که دَرو باشد خیالِ اِجْتِماع
قُوَّتی گیرد خیالاتِ ضَمیر
بلکه صورت گردد از بانگ و صَفیر
آتشِ عشق از نَواها گشت تیز
آن چُنان که آتشِ آن جَوْزْریز
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۹
۱۱۵۶
حمایت مالی از گوهرین
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۲۹ - تحریض سلیمان علیهالسلام مر رسولان را بر تعجیل به هجرت بلقیس بهر ایمان
گوهر بعدی:بخش ۳۱ - حکایت آن مرد تشنه کی از سر جوز بن جوز میریخت در جوی آب کی در گو بود و به آب نمیرسید تا به افتادن جوز بانگ آب# بشنود و او را چو سماع خوش بانگ آب اندر طرب میآورد
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.