هوش مصنوعی:
شاعری شعری برای شاه میخواند و در ازای آن هزار سکه طلا دریافت میکند. وزیر شاه پیشنهاد میدهد که این مبلغ کم است و ده هزار سکه به شاعر داده شود. شاه نیز این پیشنهاد را میپذیرد و به شاعر ده هزار سکه و خلعت میدهد. شاعر از این لطف شاه متعجب میشود و میپرسد که چرا شاه به او اینگونه لطف کرده است. سپس متوجه میشود که وزیر شاه، فلانالدین، در وصف او شعری سروده و این باعث شده شاه به او اینگونه احترام بگذارد.
رده سنی:
12+
این متن دارای مفاهیم اخلاقی و تاریخی است که برای درک کامل آن، خواننده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با مفاهیم ادبی و تاریخی دارد. همچنین، زبان و ساختار متن ممکن است برای کودکان زیر 12 سال کمی پیچیده باشد.
بخش ۴۵ - قصهٔ شاعر و صله دادن شاه و مضاعف کردن آن وزیر بوالحسن نام
شاعری آوَرْد شعری پیشِ شاه
بر امیدِ خِلْعَت و اِکْرام و جاه
شاهْ مُکْرِم بود فَرمودَش هزار
از زَرِ سرخ و کرامات و نِثار
پَس وزیرش گفت کین اندک بُوَد
ده هَزارش هَدیه وا دِهْ تا رَوَد
از چُنو شاعرْ نُس از تو بَحْردَست
ده هزاری که بِگُفتم اندک است
فِقْه گفت آن شاه را و فلسفه
تا بَرآمَد عُشرِ خَرمَن از کَفه
دَه هزارش داد و خِلْعَت درخَورَش
خانهٔ شُکر و ثنا گشت آن سَرَش
پَس تَفَحُّص کرد کین سعیِ کِه بود
شاه را اَهْلیَّت من کی نِمود؟
پَس بِگُفتَندَش فُلانالدّین وزیر
آن حَسَن نام و حَسَن خُلْق و ضَمیر
در ثَنایِ او یکی شعری دراز
بَر نبِشت و سوی خانه رفت باز
بیزبان و لب همان نَعْمای شاه
مَدْحِ شَهْ میکرد و خِلْعَتهای شاه
بر امیدِ خِلْعَت و اِکْرام و جاه
شاهْ مُکْرِم بود فَرمودَش هزار
از زَرِ سرخ و کرامات و نِثار
پَس وزیرش گفت کین اندک بُوَد
ده هَزارش هَدیه وا دِهْ تا رَوَد
از چُنو شاعرْ نُس از تو بَحْردَست
ده هزاری که بِگُفتم اندک است
فِقْه گفت آن شاه را و فلسفه
تا بَرآمَد عُشرِ خَرمَن از کَفه
دَه هزارش داد و خِلْعَت درخَورَش
خانهٔ شُکر و ثنا گشت آن سَرَش
پَس تَفَحُّص کرد کین سعیِ کِه بود
شاه را اَهْلیَّت من کی نِمود؟
پَس بِگُفتَندَش فُلانالدّین وزیر
آن حَسَن نام و حَسَن خُلْق و ضَمیر
در ثَنایِ او یکی شعری دراز
بَر نبِشت و سوی خانه رفت باز
بیزبان و لب همان نَعْمای شاه
مَدْحِ شَهْ میکرد و خِلْعَتهای شاه
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۴۴ - بقیهٔ عمارت کردن سلیمان علیهالسلام مسجد اقصی را به تعلیم و وحی خدا جهت حکمتهایی کی او داند و معاونت ملایکه و دیو و پری و آدمی آشکارا
گوهر بعدی:بخش ۴۶ - باز آمدن آن شاعر بعد چند سال به امید همان صله و هزار دینار فرمودن بر قاعدهٔ خویش و گفتن وزیر نو هم حسن نام شاه را کی این سخت بسیارست و ما را خرجهاست و خزینه خالیست و من او را بده یک آن خشنود کنم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.