هوش مصنوعی:
متن دربارهی اهمیت مشورت با دوستان و پرهیز از مشورت با دشمنان است. شخصی به دیگری توصیه میکند که برای مشورت به سراغ دشمن نرود، زیرا دشمن هرگز خیرخواه نیست. همچنین، متن به نقش عقل و ایمان در کنترل نفس و جلوگیری از کینهتوزی اشاره میکند و عقل را به عنوان حاکم و نگهبان دل معرفی میکند.
رده سنی:
16+
متن شامل مفاهیم عمیق اخلاقی و فلسفی است که برای درک کامل آن، خواننده نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. مفاهیمی مانند مشورت، عقل، ایمان و کنترل نفس برای نوجوانان و بزرگسالان قابل درک و کاربردیتر است.
بخش ۷۵ - قصهٔ آنک کسی به کسی مشورت میکرد گفتش مشورت با دیگری کن کی من عدوی توم
مَشورت میکرد شخصی با کسی
کزْ تَرَدُّد وا رَهَد وَزْ مَحْبَسی
گفت ای خوشنام غَیْرِ من بِجو
ماجَرایِ مَشورت با او بگو
من عَدوَّم مَر تورا با من مَپیچ
نَبْوَد از رایِ عَدو پیروزْ هیچ
رو کسی جو که تورا او هست دوست
دوست بَهرِ دوست لاشَک خیرْجوست
من عَدوَّم چاره نَبْوَد کَزْ مَنی
کَژْ رَوَم با تو نِمایَم دُشمنی
حارِسی از گُرگْ جُستن شَرط نیست
جُستن از غَیْرِ مَحَل ناجُستَنیست
من تو را بیهیچ شَکّی دُشمَنَم
من تورا کِی رَهْ نِمایَم؟ رَهْ زَنَم
هر کِه باشد هم نِشینِ دوستان
هست در گُلْخَن میانِ بوستان
هر کِه با دُشمن نِشینَد در زَمَن
هست او در بوستان در گولْخَن
دوست را مازار از ما و مَنَت
تا نَگردد دوستْ خَصْم و دُشمَنَت
خَیْر کُن با خَلْقْ بَهرِ ایزَدَت
یا برایِ راحتِ جانِ خَودَت
تا هَماره دوست بینی در نَظَر
در دِلَت نایَد زِ کین ناخوش صُوَر
چون که کردی دُشمنی پَرهیز کُن
مَشورت با یارِ مِهْرانگیز کُن
گفت میدانم ترا ای بوالْحَسَن
که تویی دیرینه دُشمندارِ من
لیکْ مَردِ عاقلیّ و معنوی
عقلِ تو نَگْذارَدَت که کَژْ رَوی
طَبْع خواهد تا کَشَد از خَصْمْ کین
عقل بر نَفْس است بَندِ آهنین
آید و مَنْعَش کُند وادارَدَش
عقلْ چون شِحْنهست در نیک و بَدَش
عقلِ ایمانی چو شِحْنهیْ عادل است
پاسْبان و حاکِمِ شهرِ دل است
هَمچو گُربه باشد او بیدارْهوش
دُزد در سوراخ مانَد هَمچو موش
در هر آن جا که بَرآرَد موشْ دَست
نیست گُربه یا که نَقْشِ گُربه است
گربهٔ چه؟ شیر شیراَفْکَن بُوَد
عقلِ ایمانی که اَنْدَر تَن بُوَد
غُرِّهٔ او حاکِم دَرَّندگان
نَعْرهٔ او مانِعِ چَرّندگان
شهر پُر دُزد است و پُر جامهکَنی
خواه شِحْنه باش گو و خواه نی
کزْ تَرَدُّد وا رَهَد وَزْ مَحْبَسی
گفت ای خوشنام غَیْرِ من بِجو
ماجَرایِ مَشورت با او بگو
من عَدوَّم مَر تورا با من مَپیچ
نَبْوَد از رایِ عَدو پیروزْ هیچ
رو کسی جو که تورا او هست دوست
دوست بَهرِ دوست لاشَک خیرْجوست
من عَدوَّم چاره نَبْوَد کَزْ مَنی
کَژْ رَوَم با تو نِمایَم دُشمنی
حارِسی از گُرگْ جُستن شَرط نیست
جُستن از غَیْرِ مَحَل ناجُستَنیست
من تو را بیهیچ شَکّی دُشمَنَم
من تورا کِی رَهْ نِمایَم؟ رَهْ زَنَم
هر کِه باشد هم نِشینِ دوستان
هست در گُلْخَن میانِ بوستان
هر کِه با دُشمن نِشینَد در زَمَن
هست او در بوستان در گولْخَن
دوست را مازار از ما و مَنَت
تا نَگردد دوستْ خَصْم و دُشمَنَت
خَیْر کُن با خَلْقْ بَهرِ ایزَدَت
یا برایِ راحتِ جانِ خَودَت
تا هَماره دوست بینی در نَظَر
در دِلَت نایَد زِ کین ناخوش صُوَر
چون که کردی دُشمنی پَرهیز کُن
مَشورت با یارِ مِهْرانگیز کُن
گفت میدانم ترا ای بوالْحَسَن
که تویی دیرینه دُشمندارِ من
لیکْ مَردِ عاقلیّ و معنوی
عقلِ تو نَگْذارَدَت که کَژْ رَوی
طَبْع خواهد تا کَشَد از خَصْمْ کین
عقل بر نَفْس است بَندِ آهنین
آید و مَنْعَش کُند وادارَدَش
عقلْ چون شِحْنهست در نیک و بَدَش
عقلِ ایمانی چو شِحْنهیْ عادل است
پاسْبان و حاکِمِ شهرِ دل است
هَمچو گُربه باشد او بیدارْهوش
دُزد در سوراخ مانَد هَمچو موش
در هر آن جا که بَرآرَد موشْ دَست
نیست گُربه یا که نَقْشِ گُربه است
گربهٔ چه؟ شیر شیراَفْکَن بُوَد
عقلِ ایمانی که اَنْدَر تَن بُوَد
غُرِّهٔ او حاکِم دَرَّندگان
نَعْرهٔ او مانِعِ چَرّندگان
شهر پُر دُزد است و پُر جامهکَنی
خواه شِحْنه باش گو و خواه نی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۷۴ - رقعهٔ دیگر نوشتن آن غلام پیش شاه چون جواب آن رقعهٔ اول نیافت
گوهر بعدی:بخش ۷۶ - امیر کردن رسول علیهالسلام جوان هذیلی را بر سریهای کی در آن پیران و جنگ آزمودگان بودند
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.