هوش مصنوعی:
حکیم موصلی منجمی در نشابور بود که به خدمت خواجه نظامالملک طوسی درآمد و در امور مهم با او مشورت میکرد. با افزایش سن و ضعف جسمانی، از خواجه درخواست کرد تا به نشابور بازگردد و سالانه تقویم و تحویل بفرستد. خواجه از او پرسید که مرگش چه زمانی خواهد بود و موصلی پیشبینی کرد که شش ماه پس از مرگ او، خواجه خواهد مرد. پس از مرگ موصلی، خواجه بسیار اندوهگین شد و کارهایش را سامان داد تا اینکه در رمضان به قتل رسید. پیشبینی موصلی درست از آب درآمد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم تاریخی و فلسفی است و ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین اشاره به مرگ و پیشگوییهای نجومی نیاز به درک بالاتری دارد.
بخش ۷ - حکایت شش - حکیم موصلی و خواجه نظام الملک
حکیم موصلی از طبقهٔ منجمان بود در نشابور و خدمت خواجهٔ بزرگ نظام الملک طوسی کردی و در مهمات خواجه با او مشورت کردی و رأی و تدبیر ازو خواستی موصلی را چون سال برآمد و فتور قوی ظاهر شدن گرفت و استرخاء بدن پدید آمد و نیز سفرهای دراز نتوانست کرد از خواجه استعفا خواست تا بنشابور شود و بنشیند و هر سالى تقویمی و تحویلی میفرستد و خواجه در دامن عمر و بقایای زندگانی بود گفت تسییر بران و بنگر که انحلال طبیعت من کی خواهد بود و آن قضاء لا بد و آن حکم ناگزیر در کدام تاریخ نزول خواهد کرد حکیم موصلی گفت بعد از وفات من بشش ماه خواجه اسباب ترفیه او بفزود و موصلى بنشابور شد و مرفه بنشست و هر سال تقویم و تحویل میفرستاد اما هرگاه که کسی از نشابور بخواجه رسیدی نخست این پرسیدی که موصلی چون است و تا خبر سلامت و حیات وی مییافت خوش طبع و خوش دل همی بود تا در سنهٔ خمس و ثمانین و اربعمایة آیندهٔ از نشابور در رسید و خواجه از موصلی پرسید آن کس خدمت کرد و گفت صدر اسلام وارث اعمار باد موصلی کالبد خالی کرد گفت کی گفت نیمهٔ ماه ربیع الاول جان بصدر اسلام داد خواجه عظیم رنجور دل شد و بیدار گشت و بکار خود بازنگریست و اوقاف را سجل کرد و ادرارات را توقیع کرد و وصیت نامه بنوشت و بندگانی که دل فارغی حاصل کرده بودند آزاد کرد و قرضی که داشت بگزارد و آنجا که دست رسید خشنود کرد و خصمان را بحلى خواست و کار را منتظر بنشست تا که رمضان اندر آمد و بغداد بر دست آن جماعت شهید شد انار الله برهانه و وسع علیه رضوانه، اما چون طالع مولود رصدی و کدخدای و هیلاج درست بود و منجم حاذق و فاضل آن حکم هر آینه راست آمد و هو اعلم،
تعداد ابیات: ۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۶ - حکایت پنج - جنون داودی
گوهر بعدی:بخش ۸ - حکایت هفت - پیشبینی امام عمر خیامی دربارهٔ آرامگاهش
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.