هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد عشق و جدایی می‌گوید و از بی‌وفایی معشوق شکایت می‌کند. او با تصاویری مانند سوزش شمع، سیلاب اشک و چهره‌ی زرد، رنج خود را به تصویر می‌کشد و از معشوق می‌خواهد که به او توجه کند. شاعر همچنین بر وفاداری خود تأکید دارد و بیان می‌کند که با وجود همه‌ی رنج‌ها، عشق او پایدار است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه‌ی عمیق و احساسات شدید مانند درد عشق، جدایی و اندوه است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از تصاویر به‌کاررفته مانند سوزش شمع و سیلاب اشک نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی برای درک دارند.

شمارهٔ ۷۸

با لبت اتّفاق خواهم کرد
نمکی بی نفاق خواهم خورد

هر شب از سوز سینه همچون شمع
من و سیلاب اشک و چهره زرد

خیز و آبی بر آتشم افشان
ورنه از جان من برآید گرد

آنکه دل در وفای او بستم
دل ز ما برگرفت و نیک نکرد

ای دل ار نیستت تحمّل سوز
همچو پروانه گرد شمع مگرد

تو بخوابی چه آگهی زان کس
که نخسبد شبی چنین از درد

روی خوبت بدید و ترک گرفت
باغبان آن گلی که می پرورد

هر که در پیش زخم ناوک دوست
دیده بر هم زند نباشد مرد

چه کنم چون به گرم و سرد مرا
از محبّت نمی شود دل سرد

گر نمیرم به دست بوس رسم
بار دیگر به عون ایزد فرد

وه که حال درون ریش جلال
به کتابت نمی توان آورد
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.