هوش مصنوعی: ذوالقرنین به کوه قاف می‌رود و می‌بیند که این کوه از زمرد صاف ساخته شده و محیط بر جهان است. او از عظمت کوه حیران می‌شود و از آن می‌پرسد که کوه‌های دیگر چیستند. کوه پاسخ می‌دهد که کوه‌های دیگر رگ‌های او هستند و هر شهر به یکی از این رگ‌ها متصل است. وقتی خداوند بخواهد زلزله‌ای در شهری ایجاد کند، به کوه دستور می‌دهد تا رگ مربوطه را بلرزاند. کوه نیز با آرامش و قدرت این کار را انجام می‌دهد.
رده سنی: 15+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و تمثیلی است که درک آن نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم فلسفی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار باشد.

بخش ۱۳۷ - رفتن ذوالقرنین به کوه قاف و درخواست کردن کی ای کوه قاف از عظمت صفت حق ما را بگو و گفتن کوه قاف کی صفت عظمت او در گفت نیاید کی پیش آنها ادراکها فدا شود و لابه کردن ذوالقرنین کی از صنایعش کی در خاطر داری و بر تو گفتن آن آسان‌تر بود بگوی

رَفت ذوالْقَرنَیْن سویِ کوهِ قاف
دید او را کَزْ زُمّرد بود صاف

گِردِ عالَم حَلْقه گشته او مُحیط
مانْد حیران اَنْدَر آن خَلْقِ بَسیط

گفت تو کوهی دِگَرها چیستَند؟
که به پیشِ عُظْمِ تو بازی سْتَند

گفت رَگ‌های من‌اَند آن کوه‌ها
مِثْلِ من نَبْوَند در حُسن و بَها

من به هر شَهری رَگی دارم نَهان
بر عُروقَم بَسته اَطْرافِ جهان

حَق چو خواهد زَلْزَله‌ی شهری مرا
گوید او من بَر جَهانَم عِرْق را

پَس بِجُنبانَم من آن رَگ را به قَهْر
که بِدان رَگ مُتَّصِل گشته‌ست شهر

چون بگوید بَس شود ساکِنْ رَگَم
ساکِنَم وَزْ روی فِعْل اَنْدَر تَگَم

هَمچو مَرهَم ساکِن و بَسْ کارکُن
چون خِرَد ساکِن وَزو جُنْبان سُخُن

نَزدِ آن کَس که نَدانَد عَقلَش این
زَلْزَله هست از بُخاراتِ زمین
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۳۶ - بیان آنک خلق دوزخ گرسنگانند و نالانند به حق کی روزیهای ما را فربه گردان و زود زاد به ما رسان کی ما را صبر نماند
گوهر بعدی:بخش ۱۳۸ - موری بر کاغذ می‌رفت نبشتن قلم دید قلم را ستودن گرفت موری دیگر کی چشم تیزتر بود گفت ستایش انگشتان را کن کی آن هنر ازیشان می‌بینم موری دگر کی از هر دو چشم روشن‌تر بود گفت من بازو را ستایم کی انگشتان فرع بازواند الی آخره
نظرها و حاشیه ها
ناشناس
۱۳۹۹/۴/۱۲ ۰۱:۲۵

لطفا معاني ابيات را هم بنويسید

گوهرین: با سلام و احترام. متاسفانه در حال حاضر توانایی نوشتن شرح و تفسیر بر آثار را نداریم.