هوش مصنوعی:
در این شعر، شاعر از عشق و دلبستگی به معشوق سخن میگوید. او ابتدا از سرخوردگی در عشق شکایت میکند و معشوق پاسخ میدهد که اگر سرخوردگی وجود دارد، بهتر است سر خود را پایین بیاورد. سپس شاعر آرزو میکند روزی از قامت معشوق بهرهای ببرد، اما معشوق پاسخ میدهد که هیچکس تاکنون از سرو (نماد بلندی و زیبایی) بهرهای نبرده است.
رده سنی:
15+
این شعر دارای مفاهیم عاشقانه و استعاری است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات شعری و استعارههای قدیمی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات دارد.
شمارهٔ ۵
گفتم: سر زلف تو بسی سرخورده است
گفتا: که بنه سرت گر اندر خورده است
گفتم: روزی ز قامتت بر بخورم
گفتا: که ز سرو کی کسی برخورده است
گفتا: که بنه سرت گر اندر خورده است
گفتم: روزی ز قامتت بر بخورم
گفتا: که ز سرو کی کسی برخورده است
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب: رباعی
تعداد ابیات: ۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.