هوش مصنوعی:
این متن به داستان یوسف و زلیخا اشاره دارد و از آن به عنوان تمثیلی برای بیان مفاهیم عرفانی و فلسفی استفاده میکند. متن بر اهمیت توکل به خدا، تلاش و پشتکار در مواجهه با مشکلات و یافتن راهحلها تأکید میکند. همچنین، به موضوعاتی مانند خواب، رویا و جستوجوی حقیقت درونی اشاره میشود.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند توکل و جستوجوی حقیقت ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
بخش ۵۰ - در معنی این بیت «گر راه روی راه برت بگشایند ور نیست شوی بهستیت بگرایند»
گَر زُلَیخا بَست دَرها هر طَرَف
یافت یوسُف هم زِ جُنْبِش مُنْصَرَف
باز شُد قُفل و دَر و شُد رَهْ پَدید
چون تَوکُّل کرد یوسُف بَرجَهید
گَرْ چه رَخْنه نیست عالَم را پَدید
خیره یوسُفوار میباید دَوید
تا گُشایَد قُفل و دَر پیدا شود
سویِ بیجایی شما را جا شود
آمدی اَنْدَر جهانْ ای مُمْتَحَن
هیچ میبینی طَریقِ آمدن؟
تو ز جایی آمدی وز موطنی
آمدن را راه دانی هیچ نی
گَر نَدانی تا نگویی راه نیست
زین رَهِ بیراهِه ما را رَفتنیست
میرَوی در خوابْ شادانْ چَپّ و راست
هیچ دانی راهِ آن میدانْ کجاست؟
تو بِبَند آن چَشم و خود تَسْلیم کُن
خویش را بینی در آن شهرِ کُهُن
چَشمْ چون بَندی که صد چَشمِ خُمار
بَندِ چَشمِ توست این سو از غِرار؟
چارْچَشمی تو زِ عشقِ مُشْتری
بر امیدِ مِهْتَریّ و سَروَری
وَرْ بِخُسْبی مُشْتری بینی به خواب
چُغدِ بَد کِی خواب بینَد جُز خَراب؟
مُشتری خواهی؟ به هر دَمْ پیچْ پیچ
تو چه داری که فُروشی؟ هیچْ هیچ
گَر دِلَت را نانْ بُدی یا چاشْتی
از خَریدارانْ فَراغَت داشتی
یافت یوسُف هم زِ جُنْبِش مُنْصَرَف
باز شُد قُفل و دَر و شُد رَهْ پَدید
چون تَوکُّل کرد یوسُف بَرجَهید
گَرْ چه رَخْنه نیست عالَم را پَدید
خیره یوسُفوار میباید دَوید
تا گُشایَد قُفل و دَر پیدا شود
سویِ بیجایی شما را جا شود
آمدی اَنْدَر جهانْ ای مُمْتَحَن
هیچ میبینی طَریقِ آمدن؟
تو ز جایی آمدی وز موطنی
آمدن را راه دانی هیچ نی
گَر نَدانی تا نگویی راه نیست
زین رَهِ بیراهِه ما را رَفتنیست
میرَوی در خوابْ شادانْ چَپّ و راست
هیچ دانی راهِ آن میدانْ کجاست؟
تو بِبَند آن چَشم و خود تَسْلیم کُن
خویش را بینی در آن شهرِ کُهُن
چَشمْ چون بَندی که صد چَشمِ خُمار
بَندِ چَشمِ توست این سو از غِرار؟
چارْچَشمی تو زِ عشقِ مُشْتری
بر امیدِ مِهْتَریّ و سَروَری
وَرْ بِخُسْبی مُشْتری بینی به خواب
چُغدِ بَد کِی خواب بینَد جُز خَراب؟
مُشتری خواهی؟ به هر دَمْ پیچْ پیچ
تو چه داری که فُروشی؟ هیچْ هیچ
گَر دِلَت را نانْ بُدی یا چاشْتی
از خَریدارانْ فَراغَت داشتی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۴۹ - در تفسیر قول مصطفی علیهالسلام من جعل الهموم هما واحدا کفاه الله سائر همومه و من تفرقت به الهموم لا یبالی الله فی ای واد اهلکه
گوهر بعدی:بخش ۵۱ - قصهٔ آن شخص کی دعوی پیغامبری میکرد گفتندش چه خوردهای کی گیج شدهای و یاوه میگویی گفت اگر چیزی یافتمی کی خوردمی نه گیج شدمی و نه یاوه گفتمی کی هر سخن نیک کی با غیر اهلش گویند یاوه گفته باشند اگر چه در آن یاوه گفتن مامورند
نظرها و حاشیه ها
داراب حسن پور
۱۴۰۰/۹/۲۸ ۱۵:۰۲
گرچه رخنه نیست عالم را پدید
خیره یوسف وار می باید دوید
در زمانی که هیچ علائمی از خطر دیده نمیشود باید احساس خطر کرد ! و از خطر گریخت و گرنه زمانیکه خطر نمود پیدا کرد و علائم هویدا شد دیگر نمی توانی که نگریزی!
امـــــــــا تفاوت دارد.