هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و فداکاری در راه آن سخن می‌گوید. او از ناصح بی‌درد می‌خواهد که از او دور شود و به عشق به عنوان راهی پر از خطر و فداکاری اشاره می‌کند. شاعر از خواننده می‌خواهد که مانند پروانه در عشق بسوزد و مانند درخت بارور در باغ محبت رشد کند. همچنین، او از خطرات راه عشق و نیاز به جهد و تلاش در این مسیر سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به خطرات و فداکاری‌های عشق نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۲۹۰

ز خود در عشق چون پروانه باید بی‌خبر گردی
اگر خواهی شبی آن شمع را بر گرد سر گردی

برو ای ناصح بی‌درد از جانم چه می‌خواهی
ره عشق است می‌ترسم ز من سرگشته‌تر گردی

به یک نظّاره او می‌فروشی هر دو عالم را
اگر یک گام با من در محبت هم‌سفر گردی

درخت بی‌ثمر را باغبان دور از چمن سازد
نهالی شو که در باغ محبت بارور گردی

به دریا موج باش و بر سر آتش سمندر شو
در آیین جهد کن تا روشناس خشگ و تر گردی

مرا از گفتگوی دنیی و عقبی برآوردی
برو ای دل که تا باشی تو، در خون جگر گردی

خطر قصاب بسیار است گر وصل آرزو داری
مبادا در ره او تا نگردی کشته برگردی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.