هوش مصنوعی:
این متن یک مرثیهی عاطفی و غمگین است که به مادر عزیزی تقدیم شده است. شاعر با بیان احساسات عمیق خود، از رنجها و غمهای ناشی از فقدان مادر سخن میگوید. او از زیباییها، محبتها و ویژگیهای مادر یاد میکند و غم از دست دادن او را توصیف مینماید. متن پر از استعارهها و تشبیهات زیبا است که عمق احساسات شاعر را نشان میدهد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاطفی عمیق و غمگین است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسال سنگین باشد. درک کامل احساسات و استعارههای بهکار رفته در متن نیاز به بلوغ عاطفی و تجربهی زندگی دارد.
شمارهٔ ۶ - ایضاً فی رثاء القاسم بن الحسن علیهماالسلام
ای بقربان جانفشانی تو
عزیز مادر
شام شد صبح زندگانی تو
عزیز مادر
یک چمن لاله رفت و کرد داغم
ز غصه و غم
یا گل روی ارغوانی تو
عزیز مادر
یک فلک شد ز آفتاب خاور
بخون شناور
یا رخ ماه آسمانی تو
عزیز مادر
یک جهان صورت از صحیفۀ حسن
لطیفۀ حسن
رفت با یک جهان معانی تو
عزیز مادر
یک یمن از عقیق بی صفا شد
چه کهربا شد
یا عقیق لب یمانی تو
عزیز مادر
حجله ات را بخون نگار بستم
بخون نشستم
وای از این سور و کامرانی تو
عزیز مادر
آرزوهای من برفت از دل
برفت در گل
داد از این مرگ ناگهانی تو
عزیز مادر
شاخ شمشاد من شدم زمین گیر
ز سوز غم پیر
چون بیاد آورم جوانی تو
عزیز مادر
حلقۀ سور شد محیط ماتم
فضای عالم
شد غم و غصه شادمانی تو
عزیز مادر
غنچۀ لب ز گفتگو به بستی
مرا بخستی
جان به قربان خوش زبانی تو
عزیز مادر
نخلۀ طور من ز تشنگی سوخت
مرا بیفروخت
سوز آهنگ لم ترانی تو
عزیز مادر
زیر سم سمند کین چنانی
که بی نشانی
ای دریغا ز بی نشانی تو
عزیز مادر
سایۀ سرت آرزوی من بود
سر تو بنمود
شد سر نیزه سایبانی تو
عزیز مادر
از غمت قامتم دوتا شد ای رود
کجا شد ای رود
دلنوازی و مهربانی تو
عزیز مادر
من به بند غمت چنان اسیرم
که تا بمیرم
دل نگیرم ز دلستانی تو
عزیز مادر
مو بمو تا ابد اگر بمویم
یکی نگویم
از هزاران غم نهانی تو
عزیز مادر
عزیز مادر
شام شد صبح زندگانی تو
عزیز مادر
یک چمن لاله رفت و کرد داغم
ز غصه و غم
یا گل روی ارغوانی تو
عزیز مادر
یک فلک شد ز آفتاب خاور
بخون شناور
یا رخ ماه آسمانی تو
عزیز مادر
یک جهان صورت از صحیفۀ حسن
لطیفۀ حسن
رفت با یک جهان معانی تو
عزیز مادر
یک یمن از عقیق بی صفا شد
چه کهربا شد
یا عقیق لب یمانی تو
عزیز مادر
حجله ات را بخون نگار بستم
بخون نشستم
وای از این سور و کامرانی تو
عزیز مادر
آرزوهای من برفت از دل
برفت در گل
داد از این مرگ ناگهانی تو
عزیز مادر
شاخ شمشاد من شدم زمین گیر
ز سوز غم پیر
چون بیاد آورم جوانی تو
عزیز مادر
حلقۀ سور شد محیط ماتم
فضای عالم
شد غم و غصه شادمانی تو
عزیز مادر
غنچۀ لب ز گفتگو به بستی
مرا بخستی
جان به قربان خوش زبانی تو
عزیز مادر
نخلۀ طور من ز تشنگی سوخت
مرا بیفروخت
سوز آهنگ لم ترانی تو
عزیز مادر
زیر سم سمند کین چنانی
که بی نشانی
ای دریغا ز بی نشانی تو
عزیز مادر
سایۀ سرت آرزوی من بود
سر تو بنمود
شد سر نیزه سایبانی تو
عزیز مادر
از غمت قامتم دوتا شد ای رود
کجا شد ای رود
دلنوازی و مهربانی تو
عزیز مادر
من به بند غمت چنان اسیرم
که تا بمیرم
دل نگیرم ز دلستانی تو
عزیز مادر
مو بمو تا ابد اگر بمویم
یکی نگویم
از هزاران غم نهانی تو
عزیز مادر
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: مستزاد
تعداد ابیات: ۳۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵ - فی رثاء القاسم بن الحسن سلام الله علیهما
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.