۳۵۴ بار خوانده شده

بخش ۷۱ - در بیان وخامت چرب و شیرین دنیا و مانع شدن او از طعام الله چنانک فرمود الجوع طعام الله یحیی به ابدان الصدیقین ای فی الجوع طعام الله و قوله ابیت عند ربی یطعمنی و یسقینی و قوله یرزقون فرحین

وارَهی زین روزیِ ریزه‌یْ کَثیف
دَرفُتی در لوت و در قُوتِ شَریف

گَر هزاران رَطْلْ لوتَش می‌خوری
می‌رَوی پاک و سَبُکْ هَمچون پَری

که نه حَبْسِ باد و قولِنْجَت کُند
چارْمیخِ مَعْده آهَنْجَت کُند

گَر خوری کَم گُرسَنه مانی چو زاغ
وَرْ خوری پُر گیرد آروغَت دِماغ

کَم خوری خویِ بَد و خُشکیّ و دِق
پُر خوری شُد تُخْمه را تَنْ مُسْتَحِق

از طَعامُ الله و قوتِ خوش‌ْگُوار
بر چُنان دریا چو کَشتی شو سَوار

باش در روزه شَکیبا و مُصِر
دَم به دَم قوتِ خدا را مُنْتَظِر

کان خدایِ خوبْ‌کارِ بُردبار
هَدیه‌ها را می‌دَهَد در اِنْتِظار

اِنْتِظارِ نان ندارد مَردِ سیر
که سَبُک آید وَظیفه یا که دیر

بی‌نَوا هر دَمْ هَمی گوید که کو؟
در مَجاعَت مُنْتَظِر در جُست و جو

چون نباشی مُنْتَظِر نایَد به تو
آن نَواله یْ دولتِ هفتادْ تو

ای پِدَر اَلْاِنتِظارْ اَلْاِنْتِظار
از برایِ خوانِ بالا مَردْوار

هر گُرسنه عاقِبَت قوتی بِیافت
آفتابِ دولتی بر وِیْ بِتافت

ضَیْفِ با هِمَّت چو ز آشی کَم خورَد
صاحِبِ خوانْ آش بهتر آوَرَد

جُز که صاحِبْ خوانِ دَرویشی لَئیم
ظَنّ بَد کَم بر به رَزْاقِ کَریم

سَر بَرآوَر هَمچو کوهی ای سَنَد
تا نَخُستین نورِ خور بر تو زَنَد

کان سَرِ کوهِ بلندِ مُسْتَقِر
هست خورشیدِ سَحَر را مُنْتَظِر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۷۰ - جواب آمدن کی آنک نظر او بر اسباب و مرض و زخم تیغ نیاید بر کار تو عزرائیل هم نیاید کی تو هم سببی اگر چه مخفی‌تری از آن سببها و بود کی بر آن رنجور مخفی نباشد کی و هو اقرب الیه منکم و لکن لا تبصرون
گوهر بعدی:بخش ۷۲ - جواب آن مغفل کی گفته است کی خوش بودی این جهان اگر مرگ نبودی وخوش بودی ملک دنیا اگر زوالش نبودی و علی هذه الوتیرة من الفشارات
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.