هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر از تغییرات درونی خود و وضعیت کنونیاش سخن میگوید. او از دورانی پرجنبوجوش و پرشور یاد میکند که اکنون به سکون و خمودگی تبدیل شده است. سپس به بیان عشق و اشتیاق خود به معشوق الهی میپردازد و از بزرگان دین مانند محمد و علی(ع) یاد میکند. در ادامه، از رنجها و مشکلات زندگی سخن میگوید و به دنبال راه نجات و هدایت میگردد. شعر با توصیف زیباییهای معنوی و عرفانی به پایان میرسد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و مذهبی است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی نیاز دارد. همچنین، برخی از واژگان و عبارات ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
شمارهٔ ۲ - فی مدح الامام ابی جعفر الجواد علیه السلام و رثائه
توسن طبعم که داشت سبق بیون الطراد
کنون چنان مانده شد که «قیل: یکبو الجواد»
[توسن طبعم که بود من الجیاد الجیاد
کنون چنان مانده شد که لا یجید الطراد]
بلبل نطقم ز بس گشته اسیر قفس
به نغمه دارد هوس نه سیر ذات العماد
آتش شوق از خمود می نکند هیچ دود
طبع روان از خمود گشته نظیر جماد
نوبت آن شد که باز بال و پری کرده باز
کنم ز کوی نیاز مرغ دلی اصطیاد
تا که بچوگان عزم گوی سعادت برم
روی ارادت برم بسوی باب المراد
روح نبی و ولی، لطف خفیّ و جلیّ
محمد بن علی هو التقی الجواد
آینۀ ذات حق، گنج کمالات حق
مصحف آیات حق ز مبتدا تا معاد
صورت و معنای حق دیدۀ بینای حق
حجت کبرای حق علی جمیع العباد
دفتر آداب عشق فاتح ابواب عشق
قائد ارباب عشق الی سبیل الرشاد
نیر تابنده اوست شمع فروزنده اوست
خدای را بنده اوست و للوری خیرهاد
هادی راه نجات در همۀ مشکلات
ذاک شفیع العصاه یوم یناد المناد
عروه دین منقصم از ستم معتصم
عاقر قوم ثمود ثانی شداد عاد
ریخت بکامش ز قهر شربت سوزنده زهر
که تلخ شد کام دهر و جلوه لایعاد
ز زهر، جانسوز تر ز تیر دلدوز تر
همدمی ام فضل طعنۀ بنت الفساد
بغربت ار در گذشت من نکنم سر گذشت
که آبش از سر گذشت ز ظلم اهل عناد
شاهد بزم شهود شمع صفت رخ نمود
جلوۀ او دل ربود و فاز بالاتحاد
ز خرمن حسن خویش داد باو خوشه ای
تا شودش توشه ای و إنه خیر زاد
کنون چنان مانده شد که «قیل: یکبو الجواد»
[توسن طبعم که بود من الجیاد الجیاد
کنون چنان مانده شد که لا یجید الطراد]
بلبل نطقم ز بس گشته اسیر قفس
به نغمه دارد هوس نه سیر ذات العماد
آتش شوق از خمود می نکند هیچ دود
طبع روان از خمود گشته نظیر جماد
نوبت آن شد که باز بال و پری کرده باز
کنم ز کوی نیاز مرغ دلی اصطیاد
تا که بچوگان عزم گوی سعادت برم
روی ارادت برم بسوی باب المراد
روح نبی و ولی، لطف خفیّ و جلیّ
محمد بن علی هو التقی الجواد
آینۀ ذات حق، گنج کمالات حق
مصحف آیات حق ز مبتدا تا معاد
صورت و معنای حق دیدۀ بینای حق
حجت کبرای حق علی جمیع العباد
دفتر آداب عشق فاتح ابواب عشق
قائد ارباب عشق الی سبیل الرشاد
نیر تابنده اوست شمع فروزنده اوست
خدای را بنده اوست و للوری خیرهاد
هادی راه نجات در همۀ مشکلات
ذاک شفیع العصاه یوم یناد المناد
عروه دین منقصم از ستم معتصم
عاقر قوم ثمود ثانی شداد عاد
ریخت بکامش ز قهر شربت سوزنده زهر
که تلخ شد کام دهر و جلوه لایعاد
ز زهر، جانسوز تر ز تیر دلدوز تر
همدمی ام فضل طعنۀ بنت الفساد
بغربت ار در گذشت من نکنم سر گذشت
که آبش از سر گذشت ز ظلم اهل عناد
شاهد بزم شهود شمع صفت رخ نمود
جلوۀ او دل ربود و فاز بالاتحاد
ز خرمن حسن خویش داد باو خوشه ای
تا شودش توشه ای و إنه خیر زاد
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۱۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱ - فی مدح الامام ابی جعفر الجواد علیه السلام
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.