هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج عاشقانه و ناامیدی از عشق است. شاعر از غم عشق، ناکامی‌ها و تلخی‌های زندگی می‌گوید و اشاره می‌کند که عاشق به دنیا و خوب و بد آن بی‌تفاوت است. همچنین، تأکید دارد که عشق واقعی فراتر از طمع‌های دنیوی است و سالک باید به درون خود بنگرد تا حقیقت را بیابد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و تلخی زندگی نیاز به بلوغ فکری دارد تا به درستی درک شود.

شمارهٔ ۶۲

گرچه عمریست که دل از غم عشقت ریش است
لیک چندیست که این غائله بیش از پیش است

بهرۀ من همه زان نخل شکر بر زهر است
قسمت من همه زان چشمۀ نوشین نیش است

هر که شد طرۀ هندوی ترا حلقه بگوش
گر بگویند عجب نیست که کافر کیش است

عاشق اندیشه ندارد ز بدو نیک جهان
آری اندیشه گری پیشۀ دور اندیش است

هر که در حلقۀ آن زلف پریشان زده دست
پای او بر سر هر تفرقه و تشویش است

کامرانیّ دو گیتی طمع خام بود
همت عاشق دلسوخته از آن بیش است

روی در خلوت دل کن که تو بیگانه نئی
آنچه سالک طلبد گر نگرد در خویش است

مفتقر همت پاکان ز قلندر مطلب
هر که در فقر و فنا زد قدمی درویش است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.