۱۷۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۸۷

ماه من چون آگهی از ناله شبهای من
رحمتی کن بر دل بیچاره شیدای من

زآتش سودایت ای شمع جهان افروز دل
سوختم پروانه وار و نیستت پروای من

گر ز روی لطف خاکپای خود خوانی مرا
عرش و کرسی تاج سر سازند خاکپای من

آستینم بوسه جای خسروان دین بود
گر ز خاک آستان خویش سازی جای من

گر رود از دست من سرمایه سود دو کون
کم نخواهد شد ز جان سوخته سودای من

آبروئی میبرم از سجده خاک درت
تا شناسد روز محشر هر کسی سیمای من

آشنائی کرد با من عشق عالم سوز او
کله بر افلاک بندد آه دودآسای من

تا ز خاکپای تو روشن شده چشم حسین
جز تو در عالم ندیده دیده بینای من
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.