۱۶۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۰۱

روزی اگر گذار تو افتد بخاک من
فریاد بشنوی ز دل دردناک من

لعلت حیات میدهد ای دوست باک نیست
گر غمزه تو سعی کند در هلاک من

در عشق تست جامه جانم هزار چاک
گر خلق بنگرند گریبان چاک من

در عشق روی و موی تو چون خاک گشته ام
نشگفت اگر دمد گل و ریحان ز خاک من

تاک وجود من عنب عشق بر دهد
بنگر چه پاک اصل فتاد است تاک من

مه را ز مهر نور فزاید از آن فزود
حسن رخت ز مهر دل و جان پاک من

ای عشق تیغ برکش و قتل حسین کن
تا از میانه دور شود اشتراک من
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.