هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از زبان عاشقی بیان می‌شود که از درد فراق و عشق به معشوق می‌نالد. او از فداکاری و ایثار خود در راه عشق سخن می‌گوید و آرزوی وصال را دارد. معشوق را منبع حیات و زیبایی می‌داند و خود را خاک پای او می‌خواند. در نهایت، از عشق به عنوان تیغی یاد می‌کند که می‌تواند او را از تعلقات دنیوی رها کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه موجود در شعر ممکن است برای کودکان و نوجوانان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم انتزاعی مانند فنا در عشق، نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

شمارهٔ ۲۰۱

روزی اگر گذار تو افتد بخاک من
فریاد بشنوی ز دل دردناک من

لعلت حیات میدهد ای دوست باک نیست
گر غمزه تو سعی کند در هلاک من

در عشق تست جامه جانم هزار چاک
گر خلق بنگرند گریبان چاک من

در عشق روی و موی تو چون خاک گشته ام
نشگفت اگر دمد گل و ریحان ز خاک من

تاک وجود من عنب عشق بر دهد
بنگر چه پاک اصل فتاد است تاک من

مه را ز مهر نور فزاید از آن فزود
حسن رخت ز مهر دل و جان پاک من

ای عشق تیغ برکش و قتل حسین کن
تا از میانه دور شود اشتراک من
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.