هوش مصنوعی:
این متن بیانگر این است که بدن انسان مانند مهمانخانهای است که هر روز مهمانهای جدیدی (رویدادها و تجربیات) به آن وارد میشوند. نباید از این تغییرات ناراحت شد، زیرا همه چیز موقتی است و به زودی از بین میرود. هر آنچه از جهان ناشناخته میآید، مهمانی است که باید با خوشرویی از آن استقبال کرد.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم فلسفی و عرفانی است که درک آن برای سنین پایینتر دشوار است. نوجوانان و بزرگسالان بهتر میتوانند با مفاهیم تغییر، گذرا بودن زندگی و پذیرش رویدادهای ناشناخته ارتباط برقرار کنند.
بخش ۱۵۵ - تمثیل تن آدمی به مهمانخانه و اندیشههای مختلف به مهمانان مختلف عارف در رضا بدان اندیشههای غم و شادی چون شخص مهماندوست غریبنواز خلیلوار کی در خلیل باکرام ضیف پیوسته باز بود بر کافر و ممن و امین و خاین و با همه مهمانان روی تازه داشتی
هست مِهْمانخانه این تَنْ ای جوان
هر صَباحی ضَیْفِ نو آید دَوان
هین مگو کین مانْد اَنْدَر گَردَنَم
که هم اکنون باز پَرَّد در عَدَم
هرچه آید از جهانِ غَیْبوَش
در دِلَت ضَیْف است او را دارْ خَوش
هر صَباحی ضَیْفِ نو آید دَوان
هین مگو کین مانْد اَنْدَر گَردَنَم
که هم اکنون باز پَرَّد در عَدَم
هرچه آید از جهانِ غَیْبوَش
در دِلَت ضَیْف است او را دارْ خَوش
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۳
۱۱۶۴
حمایت مالی از گوهرین
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۱۵۴ - دگربار استدعاء شاه از ایاز کی تاویل کار خود بگو و مشکل منکران را و طاعنان را حل کن کی ایشان را در آن التباس رها کردن مروت نیست
گوهر بعدی:بخش ۱۵۶ - حکایت آن مهمان کی زن خداوند خانه گفت کی باران فرو گرفت و مهمان در گردن ما ماند
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.