۲۱۱ بار خوانده شده

بخش ۴۹ - در تفسیر این آیه که الا ان اولیاء الله لاخوف علیهم و لاهم یحزنون

اولیا را از این خدا فرمود
نیستشان خوف از فنای وجود

در پناهم ز هر بلا ایمن
خوش وسرمست در لقا ساکن

خنک آنکس که حق ورا یار است
جان او مست و غرق انوار است

هر دمش از خدا رسد کامی
برتر از دو جهان برد گامی

از ورای زمین و هفت سما
سوی جانان روانه در بیجا

در جهانی که آن ندارد حد
اندر او نیست ضد ّ و ند و عدد

گذر از چون که یار بیچون است
هر که در چون بماند آن دون است

هرکه بگذشت از ح جاب صور
نوع دیگر بود ورا کر و فر

نفس سرکش ورا زبون گردد
ایزدش یار و رهنمون گردد

هر که حق را بود بجان جویان
حق ورا هست همچنان جویان

بلکه آن جستجوی عشق و قلق
اندرو پست شد ز بر تو حق

چون کنی فهم این سر از ایمان
پس بدانی که نیست کس جویان

جز خدای علیم در دو جهان
نیست جوینده آشکار و نهان

هست از نامهاش یک طالب
طلب جمله عکس آن غالب



اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۴۸ - در بیان آنکه هر که خدا را دانست از مرگ نترسد چون دید که بعد از مرگ حیاتی باقی دارد خوشتر و لذیذتر از حیات دنیا و در تفسیر این آیه لاقطعن ایدیکم و ارجلکم من خلاف و لاصلبنکم اجمعین
گوهر بعدی:بخش ۵۰ - در بیان آنکه اگر سرمعنی را چنانکه هست ولی خدابیان کند و بنماید آسمان و زمین نماند زیرا که جماداند حکم برف و یخ را دارند سر ولی که آفتاب قیامت است چون ظاهر گردد جمادات بگدازند و آب شوند و محو گردند همچون چراغی که در خانۀ تاریک درآید ظلمت خانه را چون لقمه‌ای بخورد و نیست گرداند و محو کند
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.