هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که به موضوعات مختلفی مانند فقر معنوی، عشق الهی، وحدت وجود، رحمت الهی، و نقد رفتارهای نادرست انسان‌ها می‌پردازد. شاعر از زبان یک عارف سخن می‌گوید که به اسرار الهی آگاه است و از رفتارهای نادرست انسان‌ها که برخلاف طبیعت انبیا است، انتقاد می‌کند. همچنین، به رحمت و بخشش الهی اشاره می‌کند که حتی در بدترین شرایط، انسان‌ها را تحت حمایت خود قرار می‌دهد.
رده سنی: 18+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با مفاهیم دینی و عرفانی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم انتقادی و اجتماعی موجود در متن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد.

بخش ۷۷ - رجوع کردن به قصهٔ قبه و گنج

نَکْ خیالِ آن فَقیرم بی‌ریا
عاجِز آوَرْد از بیا و از بیا

بانگِ او تو نَشْنَوی من بِشْنَوَم
زان که در اَسْرار هَمْرازِ وِیْ اَم

طالِبِ گَنجَش مَبین خودْ گنجْ اوست
دوست کِی باشد به مَعنی غیرِ دوست؟

سَجده خود را می‌کُند هر لحظه او
سَجده پیشِ آیِنه‌ست از بَهْرِ رو

گَر بِدیدی ز آیِنه او یک پَشیز
بی‌خیالی زو نَمانْدی هیچ چیز

هم خیالاتَش هم او فانی شُدی
دانشِ او مَحْوِ نادانی شُدی

دانشی دیگر زِ نادانیِّ ما
سَر بَرآوَرْدی عِیان که اِنّی اَنا

اُسْجُدوا لادَمْ نِدا آمد هَمی
کآدَمید و خویشْ بینیدَش دَمی

اَحْوَلی از چَشمِ ایشان دور کرد
تا زمین شُد عینِ چَرخِ لاژْوَرْد

لا اِلهَ گفت و اِلَّا الله گفت
گشت لا اِلَّا الله و وَحدت شِکُفت

آن حَبیب و آن خَلیلِ با رَشَد
وَقتِ آن آمد که گوشِ ما کَشَد

سویِ چَشمه که دَهان زین‌ها بِشو
آنچه پوشیدیم از خَلْقانْ مگو

وَرْ بگویی خود نگردد آشکار
تو به قَصْدِ کَشفْ گَردی جُرمْ‌دار

لیکْ من اینک بَریشان می‌تَنَم
قایِلِ این سامِعِ این هم مَنَم

صورتِ دَرویش و نَقْشِ گنج گو
رَنْج کیشَند این گروه از رَنْج گو

چَشمهٔ رَحمَت بَریشان شُد حَرام
می‌خورَند از زَهْرِ قاتِلْ جامْ‌جام

خاک‌ها پُر کرده دامَن می‌کَشَند
تا کُنند این چَشمه‌ها را خُشک‌بَند

کِی شود این چَشمهٔ دریا مَدَد
مُکْتَنِس زین مُشتِ خاکِ نیک و بَد؟

لیکْ گوید با شما من بَسته‌ام
بی‌شما من تا اَبَد پیوسته‌ام

قومْ مَعْکوس‌اَند اَنْدَر مُشت‌ها
خاکْ‌خوار و آب را کرده رَها

ضِدِّ طَبْعِ اَنْبیا دارند خَلْق
اَژدَها را مُتَّکا دارند خَلْق

چَشمْ‌بَندِ خَتْمْ چون دانسته یی
هیچ دانی از چه دیده بَسته‌یی؟

بر چه بُگْشادی َبدَلْ این دیده‌ها
یک به یک بِئْسَ الْبَدَل دان آن تورا

لیکْ خورشیدِ عِنایَت تافته‌ست
آیِسان را از کَرَمْ دَریافته‌ست

نَردِ بَس نادِرْ ز رَحمَت باخته
عینِ کُفران را اِنابَت ساخته

هم ازین بَدبَختیِ خَلْق آن جَواد
مُنْفَجِر کرده دو صد چَشمه‌یْ وَداد

غُنْچه را از خارْ سرمایه دَهَد
مُهْره را از مارْ پیرایه دَهَد

از سَوادِ شبْ بُرون آرَد نَهار
وَز کَفِ مُعْسِر بِرویانَد یَسار

آرْد سازد ریگ را بَهْرِ خَلیل
کوه با داوود گردد هم رَسیل

کوهِ با وحشت در آن ابرِ ظُلَم
بَر گُشایَد بانگِ چَنگ و زیر و بَم

خیز ای داوودِ از خَلْقانْ نَفیر
تَرکِ آن کردی عِوَض از ما بگیر
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۳۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۷۶ - معجزهٔ هود علیه‌السلام در تخلص مؤمنان امت به وقت نزول باد
گوهر بعدی:بخش ۷۸ - انابت آن طالب گنج به حق تعالی بعد از طلب بسیار و عجز و اضطرار کی ای ولی الاظهار تو کن این پنهان را آشکار
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.