هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از درد و سوزش عشق سخن میگوید و عشق را به عنوان تنها درمان دردهای زندگی معرفی میکند. او از زیبایی معشوق و تأثیر عمیق آن بر روح و جان خود میگوید و عشق را بالاتر از هر چیز دیگری قرار میدهد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات مانند 'سوزش جان' و 'کشته شدن در عشق' ممکن است برای کودکان نامناسب باشد.
شمارهٔ ۲۲۴
مقصود ز عمرم همه سوزست و غم و درد
شادم که غم عشق تو ما را بسرآورد
هر عاشق بیدل که شود کشته بعشقش
نامرد بود هرکه نگوید که توئی مرد
درمان دل از هرکه بجستیم همی گفت
دردی بطلب گر تو دوا می طلبی درد
از آتش عشق است دلا سوزش جانها
گرمی مطلب از نفس زاهد دم سرد
دی پیر خرابات چه خوش گفت بسالک
گر شاهد ما می طلبی در پی ما گرد
عمری بگلستان جهان گشتم و هرگز
در نازکی و لطف ندیدم چو رخت ورد
واله شده در پرتو انوار جمالش
دیگر بجهان نیست اسیری چوتو یک فرد
شادم که غم عشق تو ما را بسرآورد
هر عاشق بیدل که شود کشته بعشقش
نامرد بود هرکه نگوید که توئی مرد
درمان دل از هرکه بجستیم همی گفت
دردی بطلب گر تو دوا می طلبی درد
از آتش عشق است دلا سوزش جانها
گرمی مطلب از نفس زاهد دم سرد
دی پیر خرابات چه خوش گفت بسالک
گر شاهد ما می طلبی در پی ما گرد
عمری بگلستان جهان گشتم و هرگز
در نازکی و لطف ندیدم چو رخت ورد
واله شده در پرتو انوار جمالش
دیگر بجهان نیست اسیری چوتو یک فرد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.