۱۲۹ بار خوانده شده
ای پرتو جمالت حسن بتان جانی
عکس رخ تو پیدا ز آئینه کیانی
استار نور رویت شد ظلمت من و ما
گر غیرتی نمائی او را ز ما رهانی
از پرده جمالت پیدا غبار اغیار
در پرتو جلالت پیدا شده نهانی
حسن ترا بعالم چون چشم تست ناظر
رویت نهان چرا شد در صورت عیانی
پیدا ز نور رویت گر وامق است و عذرا
معشوق و عشق و عاشق هستی چنانکه دانی
از غایت ملاحت مشهور شد بعالم
خورشید روی خوبت برنام بی نشانی
ز آثار حسن رویت در باغ روی خوبان
بشکفته صد هزاران گل های ارغوانی
از عشق روی جانان برجان و دل جهانرا
دردی است بی مداوا، داغی است جاودانی
از دیده اسیری حیران حسن خویشی
ای حسن نوربخشت بی مثل و شبه و ثانی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
عکس رخ تو پیدا ز آئینه کیانی
استار نور رویت شد ظلمت من و ما
گر غیرتی نمائی او را ز ما رهانی
از پرده جمالت پیدا غبار اغیار
در پرتو جلالت پیدا شده نهانی
حسن ترا بعالم چون چشم تست ناظر
رویت نهان چرا شد در صورت عیانی
پیدا ز نور رویت گر وامق است و عذرا
معشوق و عشق و عاشق هستی چنانکه دانی
از غایت ملاحت مشهور شد بعالم
خورشید روی خوبت برنام بی نشانی
ز آثار حسن رویت در باغ روی خوبان
بشکفته صد هزاران گل های ارغوانی
از عشق روی جانان برجان و دل جهانرا
دردی است بی مداوا، داغی است جاودانی
از دیده اسیری حیران حسن خویشی
ای حسن نوربخشت بی مثل و شبه و ثانی
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۷۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.