هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از عشق الهی و وحدت وجود سخن می‌گوید. شاعر عشق را تنها ارزش واقعی در جهان می‌داند و از فنای در ذات الهی و بقای پس از آن سخن می‌گوید. او ایمان و کفر را در سایه‌ی جمال معشوق یکی می‌بیند و همه‌جا را جلوه‌گاه او می‌داند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعاره‌های شراب و میخانه ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین درک صحیح از مفاهیم مانند 'فنای در ذات الهی' نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۲۶

ای عاشقان ای عاشقان مائیم عشق دلبران
چون عشق سودی بی زیان کاری نباشد در جهان

یاری نهانی شد عیان در صورت جان و جهان
از غیر او نام و نشان کو در همه کون و مکان

عشق آمد و در دل نشست راه برون شد راببست
گفتم بگوی ای خودپرست چون یابی از دستم امان

گفتم که ای سلطان من غایب مشو از جان من
اینست خود درمان من میباش دایم میهمان

جام شراب آتشین داد و بگفتا نوش این
مستی مکن ای بی یقین هشیار باش و کاردان

چون نوش کردم آتشی افتاد در جانم خوشی
در پیش آن عاشق کشی دیدم فنای جاودان

چون زان فنا دیدم بقا دیگر ندیدم جز خدا
ما از کجا غیر از کجا مایی در اویی شد نهان

ایمان عیان از روی او کفر آشکار از موی او
جمله بجست و جوی او در کعبه و دیر مغان

می بین اسیری روبرو حسنش ز هر روی نکو
زیرا که نبود غیر او اندر نهان و در عیان
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.