۱۹۶ بار خوانده شده

بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم

حمد و ثنا و آفرین بی منتها آفریدگاری را که بتدبیر حکمت ازلی و تأثیر قدرت لم یزلی از نابود محض بود دو عالم غیب و شهادت پیدا کرد؛ و از ازدواج غیب و شهادت چندین هزار عالم مختلف از امر و خلق پدید آورد؛ و شخص انسانی را زبدهٔ جملگی عوالم مختلف امر و خلق گردانید «ألا له الخلق و الامر تبارک الله ربّ العالمین.» و رود بی غایت و محمدت بی نهایت مرجملگی انبیاء و رسل را که بر شخص انسانی اعضاء رئیسه بودند و درین صدف در نفیسه خصوصاً بر سیّد ولد آدم و خلاصۀ آفرینش عالم محمّد مصطفی صلی الله علیه که دل شخص انسانی بود و انسان العین مسلمانی.
و امّا بعد «ایّها الصّدیق الصّدیق و الرّفیق الشّفیق زکی الله نفسک عن دنس الاوصاف الذّمیمه و حلاها بحلیهٔ الاخلاق الکریمهٔ و صفی قبلک عن شین طبع الطّبع و [رین] نفس النّفس و نوّره بأنوار تجلّی صفاته بمنّه و کرمه» التماسی که از این ضعیف فرموده ای و استدعا نموده در تقریر شرح کمال عشق و کمال عقل تا هیچ مضادتی می توان بود در کمالیّت هر دو یا نه؛ و فرموده ای که ما هر کجا عقل بیشتر و شریفتر یافتیم در جمله موجودات بود و نموده ای که عقل نه قسمی است از اقسام موجودات بلکه عقل خود جمله موجودات است و وجود او راست از آنکه بعقل بر همه اقسام وجود محیط توان شد و بهیچ قسم از اقسام موجودات بر عقل محیط نمی توان شد.
اینست مجموع سؤالات «و الله اعلم و به الحول و القوهٔ ».
امّا الجواب بدانکه در شبهات این سؤالات و مقالات بسیاری خلق از فضلاء و حکماء و علمای متقدّم و متأخر سرگردان بوده اند و هستند و هر اختلاف که در مسائل اصولی افتاده است محلّ اشکال همه از اینجا بوده است و چون بحقیقت در جواب بیانی شافی افتد بسی مشکلات که بعمرهای دراز از حکمای اوائل در آن رنج برده اند و حل نتوانستند کرد حل افتد «ان شاء الله وحده» ولکن نظری باید منصفانه که از رمص هوا و طبیعت پاک باشد و از رمد عناد و جدل و انکار و جحود و انفت و تقلید مبرّا تا باز بیند و انصاف دهد که تا غایت وقت درین معنی این تقریر و بیان در شرح کمال عقل و عشق و فرق میان هر دو دیگری را بوده است یا نه و بحقیقت بباید دانست که با مجرّد نظر عقل و دلایل عقلی این مشکلات را حل نتوان کرد نظری باید که بعد از نور ایمان مؤیّد باشد بتأیید خصوصیت روح خاص که «کتب فی قلوبهم الایمان و ایّدهم بروح منه.» و بتشریف ارائت «سریهم آیاتنا فی آلافاق و فی انفسهم» از مکاشفات و مشاهدات حضرتی مشرّف باشد تا حقیقت حقیّت هر یک از عقل و عشق را بیان تواند کرد مستمع می باید که ازین عالم بهره دارد تا نور ایمانی که بدان مصدّق و مدرک این حقایق تواند شد.
نظم

آنکس داند حال دل مسکینم
کو را هم ازین نمد کلاهی باشد
و در بیان این حقایق بمقدماتی حاجت افتد که مستمع بشناخت آن مقدمات بر تقریر بیان آن حقائق واقف تواند شد ان شاء الله که چنان روشن و مبرهن نموده اید که بر مایدهٔ فایدهٔ آن خواص و عوام بحسب استعداد خویش محظوظ و بهره مند شوند «اللّهم اجعل التّوفیق رفیقنا و الصّراط المستقیم طریقنا بجودک و کرمک.»
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر بعدی:بخش ۲ - فصل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.