هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و ارادت خود به معشوق سخن میگوید و بیان میکند که با وجود درد عشق، حضور خیال دوست او را آرام میکند. او از بخت بلند خود میگوید که تیر عشق معشوق به دلش نشسته و این را نشانهای از سعادت میداند. شاعر همچنین از شوق فراوان خود برای وصال معشوق مینویسد و بر اتحاد و افزایش عشق تأکید میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانه عمیق است که درک آن ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات شعری کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۲۱
منم ز دست تو پا بسته در کمند ارادت
براه تو سر تسلیم بر زمین عبادت
بدرد عشق خوشم با خیال دوست، که گه گه
قدم بپرسش ما مینهد برسم عیادت
چه میدهند گواهی دو چشم یار بخونم
چو نشنوند ز مستان بهیچ روی شهادت
مرا خدنگ تو در دل نشان بخت بلند است
مگر بطالع من بوده است سهم سعادت
یکی صد است تمنای عشق در دل شاهی
بیا که شوق، فزونست و اتحاد، زیادت
براه تو سر تسلیم بر زمین عبادت
بدرد عشق خوشم با خیال دوست، که گه گه
قدم بپرسش ما مینهد برسم عیادت
چه میدهند گواهی دو چشم یار بخونم
چو نشنوند ز مستان بهیچ روی شهادت
مرا خدنگ تو در دل نشان بخت بلند است
مگر بطالع من بوده است سهم سعادت
یکی صد است تمنای عشق در دل شاهی
بیا که شوق، فزونست و اتحاد، زیادت
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.