۱۱۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴٢ - ترجمه

مردی که صلاح خود نداند در کار
وانهم ننیوشد که بدو گوید یار

او را بگذار و خیر ازو چشم مدار
کو سیلی روزگار یابد بسیار
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴١ - ایضاً
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴٣ - ایضاً
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.