۱۶۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۰ - در مرثیه امام سعید جمال الدین محمود

چه شد که عالم معنی خراب میبینم
چه شد که ماه کرم در سحاب میبینم

چه شد که با همه کس اضطرار مییابم
چه شد که در همه کس اضطراب میبینم

ز سوک طوطی سرسبز شکرین الفاظ
جهان سیاه چو پر غراب میبینم

دریغ حنجر مشکل گشای فضل نمای
که فارغش ز سؤال و جواب میبینم

دریغ عالم امید را که ناگاهان
ز سیل قهر خراب و یباب میبینم

دریغ بحر هنر ها جمال دین محمود
کش از سموم اجل چون سراب میبینم

دریغ چون تو جوانیکه زیر خاک شدی
که همچو گنجت تحت التراب میبینم

چگونه باشد حالم که پس ز صدر کبیر
همی امام سعیدت خطاب می بینم

تو جان دانش بودی عجب نباشد اگر
بسوی عالم جانت شتاب می بینم

فتاده در دل آهن ز مرگ تو آتش
ز چشم سنگ روان گشته آب میبینم

هوا چرا نفس سرد میزند که دراو
همی از آتش دل التهاب میبینم

مرا نمیشود از خویشتن اینسخن باور
مگر بخواب درم وین بخواب میبینم

نه خاندانی از مرگ تو خراب شدست
که عالمی ز غم تو خراب میبینم

چو ذره گردند اهل هنر پراکنده
ز بعد مرگ تو چون آفتاب میبینم

برانده جوی مجره ز آب دیده فلک
در اشک او زستاره حباب میبینم

ز مرگ تست که این خیمه معلق را
شکسته میخ و گسسته طناب میبینم

چوباتوئی بنماند جهان و جان برود
بترک هر دو بگفتن صواب میبینم

لعاب گرم بیفسرد و خون نافه ببست
از این بریشم وزان مشگناب میبینم

اجل خجل شد ازین و فلک پشیمانست
میان هر دو از ین رو عتاب میبینم

مراست قهر مروت که در مصیبت تو
ز دیده ها اثر فتح باب می بینم

بدست مردمک دیده برزخون دوچشم
بیاد روی تو جام شراب می بینم

ز سرخیی که گه صبح و شام در افقست
بخون شده رخ گردون خضاب میبینم

ز شرم کرده خود چرخ را زنان بر سر
دودست عقرب همچون ذباب میبینم

ز خون دیده دل سنگ لعل می یابم
زآه دل جگر شب کباب می بینم

چرا بمرگ تو شادست دشمنت که بعمر
فذلک همه هم زین حساب میبینم

عنان آز بدست نیاز باید داد
که مکرمت را پا در رکاب میبینم

ولیک با همه محنت بدان خوشست دلم
که یادگار ازان گل گلاب میبینم

امیدوارم کز قدر بگذرد ز اقران
ازانکه گوهر تیغ از قراب میبینم

همیشه خصمش مقهور با دو دوست بکام
چنان بود که دعا مستجاب میبینم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۹ - درمدح امام اجل معین الدین
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۱ - درتهنیت حج
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.