۱۶۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷

بخوبی هیچکس چون یار ما نیست
ولیکن در دلش بوی وفا نیست

چه سود ار تنک شکر شد دهانش
که یک شکر ازان روزی ما نیست

نخواهم بست دل در وصلت ایماه
که وصل تو متاع هر گدا نیست

ز من بیگانه گشتستی و کوئی
که جز تو در جهانم آشنا نیست

تو خود دانی و من دانم ولیکن
که یارد گفت چونین هست یا نیست

بعشقت هم نیارم کرد دعوی
که زرخواهی و آن معنی مرا نیست

جفا کن تا توانی کرد زیراک
وفا در مذهب خوبان روانیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.