هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزل‌گونه، به بیان درد هجران و عشق نافرجام می‌پردازد. شاعر از دل‌هایی می‌گوید که در فراق یار از پا می‌افتند و با هر تیرِ دوری، جان عاشقان به خطر می‌افتد. همچنین، اشاراتی به مستی و جذابیت چشم‌های معشوق دارد و در نهایت، از بی‌وفایی و رفتن یار سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی اشارات به مستی و عشق نافرجام نیاز به درک بالاتری از روابط انسانی دارد.

شمارهٔ ۶۷

دل را همه آن ز دست برخیزد
کانگه که ز پا نشست برخیزد

از هجر تو دل درآمدست از پای
تا خود بکدام دست برخیزد

کس با تو شبی ز پای ننشیند
تا از سر هر چه هست برخیزد

هر روز بقصد جان صد عاشق
آن سنبل گل پرست برخیزد

با آن لب چون میت عجب نبود
چشم تو که نیم مست برخیزد

وصل تو گشاده روی بنشیند
چون دید که دل ببست برخیزد

پنجاه دل افکند بیک ساعت
تیری که ترا ز شست برخیزد
وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.