هوش مصنوعی: این متن شعری است که درد و رنج عاشقانه، ناامیدی و اندوه ناشی از عشق را بیان می‌کند. شاعر از غم و جور و جفای معشوق شکایت دارد و احساس می‌کند که عشق او را به پای مرگ کشانده است. همچنین، او از این که عشقش نادیده گرفته شده و با بی‌عدالتی روبه‌رو شده، گلایه می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و غم‌انگیز است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند مرگ و ناامیدی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و عاطفی دارند.

شمارهٔ ۶۹

باز غم تاختن چنان آورد
که دل خسته را بجان آورد

خویشتن در دهان مرگ افکند
هر که نام تو بر زبان آورد

زلفت از حد ببرد جور و جفا
تا مرا باز در فغان آورد

دل برد پای مزد جان خواهد
رسم نوبین که در جهان آورد

آنچه با ما همیکند غم تو
بعبارت نمیتوان آورد

چه کسی با سگم برابر کرد
کاولم لقمه استخوان آورد

از همه خرمی بشستم دست
تا غمت پای در میان آورد

دل چو تو پایمزد کرد بدست
اینهمه درد سر ازآن آورد
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.