۱۴۴ بار خوانده شده
دل قصد وصال دلکشی کرد و برفت
خود را به فدای مهوشی کرد و برفت
چون نوبت روز ناخوشی پیش آمد
جانم زمیانه شبخوشی کرد و برفت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
خود را به فدای مهوشی کرد و برفت
چون نوبت روز ناخوشی پیش آمد
جانم زمیانه شبخوشی کرد و برفت
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.